مشروعیت توسل و مخالفت وهابیت با سایر مسلمانان
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. ازجمله اتهاماتی که از سوی وهّابیت در مبحث زیارت قبور به شیعه وارد میشود، تهمت شرک و قبرپرستی است.
در پاسخ به سخنان آنان باید گفت امام مالک، پیشوای اهلسنت، به منصور دوانیقی میگوید: احترام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پس از وفاتش، همچون احترام آن حضرت در دوران حیاتش است. ما نیز بر این باوریم که مقام و احترام پیامبران با مرگشان از بین نمیرود، پس قبور آن بزرگواران نیز مقام و احترام دارد. با این توصیف، حتی اگر شرع مقدس جواز بوسیدن و تبرک جستن به قبور را به صراحت بیان نکرده باشد، باز این عمل در شریعت پسندیده به نظر میآید، زیرا چنین عملی به نوعی تعظیم و گرامیداشت شعائر دینی بهشمار میرود.
همچنین اگر تعظیم و تکریم، عبادت به حساب آید و حرام باشد یا بوسیدن و احترام به قبور، عبادت و شرک است، پس تعظیم کعبه و طواف خانه خدا نیز باید شرک محسوب شود. همچنین بسیاری از آداب و رسوم دیگر، مانند تعظیم و بوسیدن حجرالاسود، احترام به حجر اسماعیل و مقام ابراهیم، تعظیم مساجد، تعظیم و خضوع در برابر پدر و مادر، سجده فرشتگان در برابر آدم، سجده برادران و پدر و مادر یوسف در برابر او، تعظیم و احترام سربازان نسبت به فرماندهان خویش، احترام اصحاب پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به آن حضرت و سرانجام تعظیم و کرنش وهابیها نسبت به رؤسا و پیشوایان خویش را باید شرک بدانیم، درحالیکه خود وهابیها چنین باور و اعتقادی ندارند.
از طرفی عمل و رفتار صحابه و صالحان، با آرا و عقاید وهابیها همخوانی ندارد، زیرا صحابه، قبور و مراقد را میبوسیدند، مس میکردند و به تربت آن تبرک میجستند، ازجمله:
- تبرک جستن ابن منکدر؛ ابن منکدر از تابعان بود. او با یاران خود نشسته بود که ناگهان زبانش بند آمد. در همان حال بلند شد و گونههایش را بر قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گذاشت و بعد برگشت. همراهانش، او را بر این کار سرزنش کردند، اما او جواب داد: هرگاه مشکلی برایم پیش بیاید، از قبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شفا میطلبم.[1]
- تبرک جستن ابن عمر؛ همچنین گفتهاند که ابنعمر، دست راستش را بر قبر شریف پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگذاشت و بلال گونههایش را.[2]
پینوشت:
[1] . وفاء الوفاء، ج 2، ص 444؛ ر.ک: الغدیر، ج 5، ص 151. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. کشف الارتیاب، ص 436؛ شرح الشفاء، ج 2، ص 199؛ وفاء الوفاء، ج 4، ص 1405. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید