بهائیت وشیخیه
نماز جماعت به عنوان یکی از عوامل مهم وحدت آفرین در جامعهی اسلامی، بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ تا جایی که حتی در هنگام جنگ نیز به آن توصیه شده و خدای متعال، روش ادای آن در حین جنگ را به پیامبر خود آزموده است. این در حالیست که بر خلاف ادعای وحدت آفرینی پیشوایان بهائیت، آنان با این عامل وحدت آفرین به مقابله برخاستهاند.
هرچند بزرگان شیخیه تلاش دارند تا مسیر خود را از جریان بابیت جدا نشان دهند، اما ناگزیر وجود عقایدی نظیر رکن رابع و تأویل ماهیت معاد جسمانی، زمینهساز شکلگیری فرقهی بابی و بهائی شد. این زمینهسازیها سبب شد تا پیشوایان بابی و بهائی به نیکی از پیشوایان شیخیه یاد کنند و علیمحمد شیرازی، آنان را فرستادگان امام زمان و مبشران ظهور بخواند.
مبلّغان بهائی با استدلال به دو روایت مدعی شدند که اسم حضرت قائم نمیتواند «محمد» باشد. این ادعا درحالیست که ذکر نام مبارک «محمد» برای ایشان منحصر به حدیث لوح و راویان شیعه نبوده، بلکه برخی از علمای اهل تسنّن نیز این نام مبارک را برای ایشان ذکر فرموده و احادیثی که از بردن نام ایشان نهی میکند، مربوط به دورهی پیش از غیبت کبری هستند.
پیروان علیمحمد شیرازی در تلاشند تا برای اثبات وحیانیت کلمات وی، اُمّیت او را اثبات کنند. این در حالیست که مدارک بسیاری در دست است که گواه بر شاگردی علیمحمد، در مکتب بزرگان مسلک شیخیه دارد. اما دو رویی بهائیان در حالیست که قرآن کریم، علّت اُمیّت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را نشانهای بر صداقت دعوت ایشان معرفی میکند.
امر به معروف و نهی از منکر (به معنای دعوت مردم به کار نیک و بازداشتن آنان از کار زشت)، از جمله واجباتی است که جزء فروع دین به شمار آمده و در کتاب آسمانی قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است. این در حالیست که در بسیاری از موارد با لزومِ امر به معروف و نهی از منکر (این دستور قرآنی) مخالفت کرده و آن را به زمان حضور امام مشروط کردهاند.
هرمان رومر متکلم پروتستان آلمانی و استاد الهيات شهر باسلر، در خصوص جریان خائنانه و استعماری بهائیت میگوید: در جريان انقلاب مشروطيت ايران، فرقهی بهائيت با شعار «جهان وطنی»، به علائق ملّی و منافع ايرانيان خيانت کرد. رومر همچنین میگوید: عباسافندی، عملاً بر ضد نهضت مردم سالاری ايرانيان دسيسه کرد و با ديپلماتهای بیگانه، سازش داشت.
مرتضی اسماعیلپور، در طول حدود 4 سال گذشته، فعالیتهای گستردهای در جهت (به اصطلاح) دفاع از حقوق شهروندان بهائی ایرانی در فضای مجازی داشته است. این فعالیتهای به اصطلاح حقوق بشری، که با هدف مقابلهی نرم با انقلاب اسلامی در ایران صورت میگرفت، تا حدی به دور از حقیقت و اغراقآمیز بود، که دست آخر، صدای بیتالعدل حیفا را نیز درآورد!
کانال تبلیغی خبری بهائیت در گیرودار آشوبهای اخیر (دی ماه 96)، به انتشار پیام بیتالعدل در سال 1382 پرداخت. این پیام حاوی نکاتی است (از جمله: 1. دورویی بهائیت در ماجرای رژیم پهلوی 2. دخالت در سیاست و انگیزهدهی به ادامهی آشوبها 3. معرفی پیامبرخواندهی بهائیت به عنوان تنها راه نجات ایران و...) که به بررسی آنها میپردازیم.
پیشوای شیخیهی کرمان با نقض اصل تولّی و تبرّی، مسلمانان را به سوی ظلمپذیری سوق داده است. وی تا آنجا پیش رفته که اطاعت از ستمگران را به مثابه اطاعت از خدا دانسته است! این در حالیست که بنابر نظریهی وی، علما و صحابیِ مقابله کننده با ستمگران، فاسق به حساب میآیند و حتی مشروعیت خلافت خلفای سهگانه و یزید نیز ثابت میگردد!
تولّی و تبرّی از مهمترین مسائل اعتقادی برگرفته از قرآن و روایات است و تا جایی این فرع دینی میان مسلمانان اهمیت دارد، که اصطلاحاً به عنوان شرط ایمان معرفی شده است. پیشوایان مسلک شیخیه نیز در کنار پذیرش این فرع مهم دینی در ذیل بحث رکن رابع خود، اظهاراتی مخالف با آن داشته که عملاً مفهوم تبرّی را با پوچ مساوی ساختهاند!
پیشوای مسلک شیخیه، با استدلال به برخی روایات بر خلاف مفهوم تبرّی، مسلمانان را به سازشکاری و کُرنش در برابر ظلم ظالمین فرا خواندهاند. این در حالیست که روایاتی که قیام قبل از ظهور را نفی میکنند، خبر واحد محسوب میشوند و خبر واحد زمانی معتبر است که در مقابل دستورهای صریح اسلام و قرآن نظیر دفاع از حق و جلوگیری از ظلم قرار نگیرد.
کریم خان کرمانی، اعتقاد به رکن رابع را به عنوان اصلی از اصول دین برشمرده و مدعی میشود که تمام مسلمانان و حتی غیرمسلمانان، به این اصل اذعان دارند. این در حالیست که کریم خان، هیچ دلیلِ عقلی و نقلی برای گفتار خود ذکر نکرده است. بعلاوه، معرفت فقیه جامع الشرایط، در امتداد معرفت امامت است و نیازی به شمردن آن به عنوان اصلی مستقل نیست.
وجوب معرفت امام زمان در هر عصر، از مشهورترین احادیثی است که منابع شیعه و سنّی به آن تصریح دارند. اما در این میان، پیشوای شیخیهی کرمان، تفسیر بیسابقهای از این روایت مشهور ارائه داده و امام زمانِ در روایات را همان رکن رابع معرفی نموده است. این در حالیست که با ملاحظهی تمامی تعابیر در روایات، ادعای کریم خان از اساس رد میگردد.
پیشوایان مسلک شیخیهی کرمان، بر خلاف توقیعات امام زمان (عج) در نفی نیابت خاصه در دوران غیبت کبری، ادعای وجود نیابت خاص را برای ایشان دارند. این در حالیست که با توجه به ادعای پیشوایان شیخی، اساساً چه نیازی به وجود باب خاصی (که غایب است و شناخت او هم غیرممکن است و حتی بر فرض امکان بر ما لازم نیست)، برای امام زمان (عج) وجود دارد؟!