بهائیت وشیخیه
یکی از مواردی که بهائیان مدعی نقض حقوقشان در ایران است، ممانعت از تحصیل آنها در سطوح عالی میباشد. در پاسخ میگوییم: 1. قانونی شفاف بر جلوگیری از تحصیل بهائیان موجود نبوده. 2. با توجه به جاسوسی گسترده بهائیانی که در مراکز حساس نفوذ کردهاند؛ این اقدام معقول است. 3. پایبندی بر اعتقادی که رهبرانش بدان پایبند نبودهاند، حماقت است.
از آنجا که رهبران بهائی، بارها پیروان خود را به اطاعت از حکومتها امر کردهاند؛ بهائیان برای توجیه کارشکنی خود در ایران، اینگونه توجیه میکنند که اطاعت از حکومتها مشورط به عدالت ایشان است و نظام ایران عادل نیست. با بررسی کلام رهبران بهائی به این نتیجه میرسیم که اطاعت از حکومت در آیین بهائی حتی شامل حکومتهای مستبد نیز میباشد.
فرقهی بهائیت، ورود و کارشکنی خود را در عرصهی فعالیتهای سیاسی ایران، از سال 86 و با شروع انتخابات مجلس شوری اسلامی آغاز نمود. این فعالیتها، پس از انتخابات سال 88 ریاست جمهوری، برای ساقط نمودن نظام اسلامی ایران، رنگ تازهای به خود گرفت و کینههای رهبران این فرقه نسبت به نظام اسلامی سرباز کرد و به حرمتشکنی روز عاشورا منجر شد.
پس از روی کار آمدن نظام اسلامی در ایران، فرقهی بهائیت که منافع خود را از دست رفته میدید؛ با توسل به مظلومنمایی، سعی خود را در تحت فشار قرار دادن نظام اسلامی ایران گمارد. از این رو، نظام استکباری غرب، برای از میان رفتن نظام ایران، نقض حقوق جاسوسان بهائی مسلک خود را، بهانهای برای فشارگاه و بیگاه بر این کشور قرار میدهند.
بهائیان مدعی آوردن شریعتی جدید توسط پیشوایانشان و بالتبع نسخ دین اسلام هستند. برای اینکه بدانیم آیا به راستی بهائیت، دینی الهی بوده، لازم است اعتقادات آنها را با سه اصل اساسی ادیان توحیدی بسنجیم. اما میبینیم که این سه اصل با ادعاهای پیشوایان بهائی، این مسلک از این اصول تهی بوده و لذا نمیتوان آن را دینی الهی خطاب کرد.
در یکی از برنامههای شبکهی آیین بهایی، کارشناس برنامه، با نقل کلامی از عبدالبهاء، خیانت به وطن و یا قصور در خدمت به آن را گناهی بزرگ، معرفی نمود. اما با توجه به سگ خطاب کردن مدافعان وطن، توسط عبدالبهاء و ترویج تفکر بیوطنی و اقدامات وطنفروشانهی رهبران و پیروان ایشان؛ ادعای وطندوستی این فرقه، شباهت به طنزی تلخ و تاریخی دارد.
بهائیان معتقدند که حجتهای الهی و یا همان مظاهر ظهور، لازم است که از علم وهبی الهی برخوردار باشند تا دیگران از آنها اکتساب علوم نمایند. این در حالیست که علیمحمد شیرازی از یک سوی مدعی مهدویت و حجت اللهی میشود و از سویی دیگر، اندک اطلاعی از مسلمترین مسائل قرآنی و روایی و حتی مسائل پیش پا افتادهی فقهی نداشته است.
بهائیان مدعیاند که از دینی الهی، کامل، جامع و پاسخگوی نیازهای امروز بشر برخوردارند، اما با توجه به تلخیص و تعدیل احکام کتاب اقدس توسط شوقیافندی، ثابت میشود که یا بهاءالله پیامبر الهی نیست که اشتباهاتی در کتابش آورده، یا اقدس مندرآوردی است و یا شوقی، مؤمن به بهاء نبوده و با تلخیص کتابش به او و جامعه بهائی خیانت کرده است.
حج، يادگار ابراهيم خليل (عليه السلام)، ميراث همهی پيامبران (عليهمالسلام)، ركن وثيق و حبل متينی است كه يادش دل هر مشتاقی را بر زورق اميد مینشاند و نامش همواره با دريايی از آرزوها همراه است. از نشانههای شگفت و علائم زندهی حج كه در پرتو حج ابراهيمی نمودار گشته، رونق بازار توحيد و كسادی عرصهی شرك است.
با توجه به اینکه یکی از آموزههای بهائیان، تطابق دین با عقل و علم است، احکامی در کتاب «بیان» علی محمد شیرازی که او را «من یظهره الله» مینامند، یافت میشود که نه علمی است و نه عقلانی. این در حالی است که مبلغان بهائی برای فرار از این مخمسه میگویند که کتاب بیان نسخ شده است، غافل از اینکه بهاءالله قائلین نسخ بیان را لعن کرده است.
از جمله تعالیم فرقهی بهائیت که مورد استفادهی ابزاری و موردی قرار میگیرد؛ عدم مداخله در سیاست است. بطور مثال در انقلاب اسلامی سال 57 در ایران، نهاد رهبری بیتالعدل از مردم ایران، درخواست عدم همراهی با آزادیخواهان دارد، اما در فتنهی 88 به مردم توصیهی ظلمستیزی و بیتفاوت نبودن به وضعیت کشور توصیه میشود.
پیروان فرقهی بهائیت با ادعای اینکه حقوقشان در ایران نقض میشود و شکایاتشان نیز مورد پیگیری قرار نمیگیرد، مدام در نهادهای بینالمللی علیه کشورمان، به طرح شکایت میپردازند. این در حالی است که طبق قانون اساسی، تمامی ایرانیان در برابر قانون مساوی بوده و رهبران بهائی، اعتراض به هیچ حکومتی را جایز نمیدانند.
نظام استکباری آمریکا برای گسترش تفکر بهائیت، از این فرقه، حمایتهای مالی بسیاری نظیر به رسمیت شناختن موقوفات، تأسیس شرکت امناء و امتیازات طلایی آن کرده است؛ چرا که این فرقه، یکی از شاخههای امپریالیسم است که از سوی آمریکاییها اداره میشود؛ لذا بهائیان مستبصر، بهائیت را حزب سیاسی صرف و خالی از معنویت معرفی میکنند.
از جمله شعارهای رهبران بهائی که در تبلیغات این فرقه بسیار مورد استفاده قرار میگیرد، پرهیز از بدگویی و دشمنی با اغیار است. با مشاهدهی رفتار رهبران این فرقه درمییابیم که ایشان، نه تنها از کینهتوزی با دشمنان خود پرهیز نکرده، بلکه حتی نسبت به نزدیکان خود کینهورزی کردهاند؛ پیروان این فرقه نیز، ادامه دهندهی مسیر پیشوایانشان هستند.