بهائیت وشیخیه
بهائیت و رژیم پهلوی، که هردو با حمایتهای دولتهای سلطهگر شکل گرفته بودند و خود را مدیون ایشان میدانستند، با شکلگیری حکومت پهلوی در ایران، برای نوکری هرچه بیشتر دولتهای استعمار و برای وطن فروشی با یکدیگر همکاری نمودند. در این موقعیت حساس، علمای شیعه بنابر وظیفهی ملّی و دینی خود به مقابله با ایشان پرداختند.
روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی، بهائیت و اسرائیل را حلقههای یک زنجیر به هم پیوسته میداند و قائل است که سرنوشت آنها به هم گره خورده است و شوقی افندی قائل است که: تأسیس حکومت اسرائیل از فهم مطهر شارع امراللهی (بهاءالله) و مرکز میثاق (عبدالبهاء) صادر و حاکی از پیدایش ملت مستقل در ارض اقدس پس از طی دو هزار سال پدیدار شد.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. با بررسی این تعلیم در متون بهائیت درمییابیم که بهائیان اجازه ندارند به سخنان منتقدین بهائیت دربارهی بهاءالله و خداوند گوش دهند و حقیقت را جستجو کنند، بلکه عمل به این تعلیم را برای غیر بهائیان جائز میدانند، نه برای بهائیان.
در منابع شیعی و سنی، بسیار به وجود و قیام منجی آخرالزمان مژده داده شده است. از اینرو افراد سودجو از غیبت طولانی حضرت سوء استفاده کرده و خود را منجی آخرالزمان خواندهاند. با بررسی نشانههای پیش از ظهور، هنگام ظهور و پس از ظهور، به این نتیجه میرسیم که علی محمد شیرازی به هیچ وجه منجی آخرالزمان و موعود مسلمین نیست.
یکی از معجزات حسینعلیبهاء، پیشبینی «قدرت و عظمت دولت روستزاري» بود. بهائیان تا قبل از سرنگونی تزار در روسیه، از این پیشبینی به عنوان معجزهی رهبرشان یاد میکردند، اما بعد از فروپاشی امپراطوری تزار، کلام رؤسای بهائی با کمال وقاحت، از روس مؤید به روس منحوس تغییر یافت؛ این پیشبینی پیامبر دورغین بهائیان نیز به سرانجام نرسید.
از دلایلی که بابیان و بهائیان بر حقانیت رهبران خود آوردهاند، این است با اینکه در زندان بودند، حرفشان عالمگیر شد و تمام دولتها نتوانستند با ایشان مقابله کنند. در جواب باید گفت: اولاً رهبران ایشان مدت زیادی در زندان نبودند و رهبر بابیان در زندان توبه کرد و ادعایشان عالمگیر نشد. ثانیاً دولتهای استعماری از ایشان حمایت میکردند.
بعد از ایجاد بابیت، ازلیه و بهائیت توسط استعمارگران، انگلیس و روس تزار، آن دو را بین خود تقسیم کردند. ازلیان نصیب انگلیس و بهائیت سهم روس گشت. بعد از تغییر حکومت تزار در روسیه، بهائیت نیز به زیر پرچم انگلستان رفت تا زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا در آن ییروز شد. زین پس بهائیت به آمریکا پناه برده و در خدمت منافع آمریکا گام برمیدارد.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، «تحرّی حقیقت» است، بدین معنی که هر فردی باید جویای حقیقت باشد. بهائیان ادعا دارند این تعلیم ابداع آنهاست، اما با بررسی این تعلیم، مشخص میشود که اولاً دین اسلام صدها سال قبل از پیدایش بهائیت به آن پرداخته است و ثانیاً عبدالبهاء نیز اعتراف میکند این تعلیم در ادیان الهی وجود داشته است.
در روزهایی که ایران در معرض تهاجم نیروهای استعمارگر بود و جوانان غیرتمند ایرانی، زیر گلولههای توپ نیروهای مهاجم، برای دفاع از وطن، در خون خود ميغلطيدند، رهبران بهائی در خیانتی آشکار با حکم به عدم مداخلهی مردم ایران در سیاست و نسخ حکم جهاد و دفاع از وطن، خدمتی بزرگ به اربابان استعمارگر خویش نمودند.
سران بهائی تأکید زیادی بر امر تبلیغ داشته و حتی آن را اجباری و همگانی کردهاند. تبلیغ در این فرقه به دو روش مستقیم (مثل تبلیغ خیابانی و...) و روش غیر مستقیم (مثل استتار مبلّغ تحت عنوان فروشنده و...)؛ انجام میگیرد. بنابر قوانین ایران تبلیغ این فرقه در این کشور ممنوع بوده و بنابر دستور رهبر این فرقه، بهائیان ملزم به رعایت آن هستند.
تحمل دولت اسلامی با آرمانهای انقلابی برای نظام استکبار بسیار دشوار است، لذا نظام سلطه تلاش کرده تا با حذف اسلام واقعی و القا کردن این مفهوم به مردم دنیا که اسلام دینی درون گراست، آن را از صحنهی معادلات جهانی حذف کند. در این راستا با ایجاد فرقههایی نظیر بهائیت، که شعار آنها عدم تعصب ملی-وطنی است این هدف را پیش میبرد...
استعمار به این تجربه رسیده که اسلام، آئینی زنده و حیاتبخش است و تسلط بیگانگان بر پیروانش را برنمیتابد و سَدی است محکم در برابر مطامع استعمارگران، بنابراین تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از نفوذ و گسترش آن به کار گرفته است و در این راستا در صدد تشکیل فرقههایی با افکار و تعالیم مخرب، که وسیلهای برای بدنامی اسلام هستند، است.
هدف استکبار، سیطره بر ملّتهاست و در این راه هر مانعی بر سر راه خود بیابد، آن را از بین میبرد. لذا وقتی در کشور ایران، علمای دین و غیرت مذهبی مردم را مانعی برای پیشبرد اهداف خود دید، سعی کرد با ایجاد فرقهی بهائیت و تفرقهاندازی، این مانع را نیز از سر راه خود بردارد. سران بهائی با مذموم شمردن غیرت وطنی به این حمایتها پاسخ دادند.
شوقیافندی، سومین رهبر بهائیت، در سال 1921 میلادی به رهبری فرقهی بهائیت رسید. وی تلاشهای بسیاری در جهت ترویج و توسعهی بهائیت انجام داد، از جمله: ساخت معابد قارهای بهائی، تشکیل نهادی به نام جنین بیتالعدل (به دلیل عقیم بودن خودش و عملی نشدن وصیت پدرش)، تدوین نقشهای 10 ساله به نام نقشهی جهاد روحانی جامعهی بهائی و...