بهائیت وشیخیه
بهائیان برای جذب مردم، خصوصاً جوانان از هر وسیلهای بهره میگیرند، حتی اگر مخالف موازین اخلاقی و شرعی باشد. استفاده از موسیقیهای مبتذل، علی رغم منعی که در شریعتهای الهی در مورد آن شده است، یکی از مهمترین شیوههای جذب بهائیان است. محافل بهائی با برپا کردن مجالس مختلط و استفاده از موسیقی در پی ایجاد محیطی جذاب برای جوانان هستند.
شیخاحمد احسایی، پس از تحصیل نزد اساتیدی بزرگ و قبل از انحرافاتش اجازاتی از ایشان دریافت کرد. شیخ در ادامه با برگزیدن نظراتی باطل، زمینه را برای تکفیر خود فراهم کرد. از جمله نظریات باطل او باطنگرایی در شریعت، ادعای کشف، الهام، تفویض، غلوّ، رکن رابع و معاد روحانی، زمینه را برای تشکیل فرقههایی نظیر بابیه و بهائیه فراهم کرد.
تبلیغ اساسیترین آموزهی بهائیان است که زن و مرد باید در تحصیل فنون آن تلاش نمایند. به مبلغین بهائی سفارش شده برای رخنه در میان مردم، با چهرهای عوام فریبانه و زاهدانه و برای آن که کسی متوجه بیمحتوایی سخنانشان نشود، بذر را درون زمینی بپاشند که عاری از آموختههای عقلانی و وحیانی باشد تا مقابل آن عکس العملی نشان ندهند.
یکی از ابزارهای نفوذ و تسلط استعمار بر جهان، تأسیس جریانهایی با هدف از بین بردن روحیهی میهندوستی میان ملّتهاست. در این راستا با ترویج اباحهگری و فساد میان جوانان، زمینه را برای این هدف آماده میسازند. فرقهی بهائیت که با حمایت استعمار به وجود آمده، با تعالیم ضد ملّی و اخلاقی، ابزاری خوب برای اجرای این هدف بوده است.
آنقدر تناقض در گفتههای سران بهائیت وجود دارد که از شمارش خارج است. لذا یک بهائی معتقد، برای فهم درست آموزههای به اصطلاح مقدس خود، متحیر میماند که به کدام آنها عمل کند. به عنوان نمونه، بهاء به مردم نسبت جهالت میدهد و و عبدالبهاء معتقد است نباید به مردم نسبت جهالت داد یا اینکه بهاء معتقد است که با عقل نمیتوان به عرفان رسید ولی...
تحری حقیقت به معنای مذمت تقلید کورکورانه است. بهائیان خود را مبتکر این اصل میدانند. در مقابل این ادعا و دعوت مردم به جستجوی حقیقت، در آئین بهائی، هرکس به بطلان بهائیت پی برده و از این آئین برگردد، از طرف رؤسا و اعضای این فرقه، با تحریم سراسری مواجه میشود و پیروان این فرقه، حتی نزدیکانش، جرأت همنشینی با او را ندارند...
تبلیغ اساسیترین شیوهی بهائیان است تا جایی که زن و مرد باید در تحصیل فنون تبلیغ تلاش نموده و همهی همت خود را صرف این کار نمایند. سران بهائی دریافتند بهترین راه برای فریفتن انسانها، جلوه دادن تعالیمی است که فقط جنبهی شعار دارد. آنها به دنبال شناخت نقاط ضعف مخاطب خود هستند تا خوراک مسموم فکری خود را در روانش جا دهند.
بهائیان برای گسترش هجمهی تبلیغات خود و تاثیر بر افکار عمومی، در رسانههای الکترونیکی حضور پررنگی یافتهاند تا تعالیم خود را به عنوان اصولی همگام با نیازهای جوامع امروزی جلوه دهند. مطرح کردن این آموزههای پوشالی، فقط برای منحرف کردن افکار عمومی است تا در سایه آن، کسی بر حقیقت سست و بیبنیان این فرقه آگاه نشود.
فرقهی بهائیت، که از هر راهی برای تبلیغ و پیشبرد اهداف خود استفاده میکند، یکی از راههای توسعهی امور تبلیغی خود را، تبلیغ گروهی یافته است. در این نوع تبلیغ 3 امر، سرلوحهی کارشان قرار گرفته است: 1. آموزش و تربیت مبلّغان 2. انتخاب مناطق محروم و فقیر نشین برای فرستادن مبلّغان 3. اعزام دسته جمعی و شروع فعالیت.
قدرتهای استعمار برای نفوذ خود در کشورهای مسلمان و تسلط بر شریانهای حیاتی و سرمایههای ایشان، مهرههایی وفادار، در پوشش دین و فرقه، نظیر بهائیت و وهابیت به عنوان ستون پنجم، برای خود ایجاد کردهاند. با بررسی تاریخ بهائیت از ابتدا تاکنون، شاهد جاسوسی و خوشخدمتی اعضای ایشان به دولتهای استعماری و حمایتهای متقابل از ایشان هستیم.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت» است. برای تحرّی حقیقت، نخست باید تحقیق کرد، سپس با استمداد از علم و عقل، حقیقت را یافت و به آن عمل کرد. بهاءالله معیار عاقل و عالم بودن را پذیرش بهائیت میداند و به بهائیان میگوید: بدون چون و چرا، حرفهای او را بپذیرند! در حالی که اسلام چنین كسانی را به چهارپایان تشبیه میکند.
افراد فرقهی ضالهی بهائیت، از اخلاق نیکو، به عنوان یک حیلهی تبلیغی استفاده میکنند و از این طریق، عدهای را جذب فرقهی خود میکنند، اما باید توجه داشت که در تاریخ و احکام بهائیت شاهد بداخلاقیهای بسیاری هستیم، نظیر جنایات و کشتارهای این فرقه، فحاشی سران آن به یکدیگر و دیگران و حکم غیرانسانی طرد روحانی است.
سرکردگان بهائی و پیروان ایشان، اسلامی را که مدافع حقوق مظلومان عالم و دشمن ظالمان است، دین خشونت معرفی میکنند و آئین دروغین خود را، همچون مسیحیان، دین صلح میدانند، درحالی که پیشوایان آنها دستور دادهاند وقتی قدرت را به دست گرفتید، جز هم مسلکان خودشان، کسی را زنده نگذارند و همه را نابود کنید...
هرگاه دین جدیدی میآید، باید نسبت به ادیان گذشته کاملتر باشد، درغیر اینصورت بعثت دین جدید، لغو و بیهوده خواهد بود. با بررسی آثار باب و بهاء و مقایسهی اصول راستی پیامبران، نظیر ادعای توحید، تأیید پیامبران قبلی، معجزه و... با شریعت اسلام، درمییابیم که آئین بابیت و بهائیت، نه تنها ناقص هستند، بلکه اصلاً این دو دین نیستند.