وحدت زبان و خط در بهائیت
عبدالبهاء تحقق آموزهی وحدت زبان را عامل از بین رفتن تمامی اختلافات بشر دانسته و گفته است: «چون زبان يكديگر را بدانند سوء تفاهم نماند. جميع با هم اُلفت و محبّت نمايند، شرق و غرب اتحاد و اتفاق كنند». اما با توجه به واقعیت خارجی که شاهد آن هستیم و بر خلاف ادعای عبدالبهاء، همزبانی لزوماً عامل اتحاد و اُلفت نمیگردد.
یکی از تعالیم بهائیت، لزوم اختراع و یا برگزیدن زبانی به عنوان زبان بین المللی میباشد. از اینرو پیشوایان بهائیت، در عین حالی که یادگیری چند زبان را موجب اتلاف عمر دانستهاند، پیروان خود را به یادگیری زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، آلمانی، بدیع، اسپرانتو ترغیب کرده و بیت العدل نیز، اساساً تحقق این تعلیم را به فراموشی سپرده است!
عبدالبهاء، در یکی از سخنرانیهای خود در شهر پاریس (مورخ: 29 نوامبر 1911 م)، وعدهی تکریم زبان اسپرانتو (به دلیل فراگیری آن در آینده) را داده است. اما بر خلاف این وعده، پس از گذشت یک قرن از این پیشگویی، افرادی که به این زبان تکلم میکنند، از دو میلیون فراتر نرفته و حتی بیت العدل نیز مکاتباتش را به زبانی دیگر مینگارد!
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در راستای تحقق آموزهی وحدت زبان و خط پدر خود، دستور به تبلیغ و ترویج زبان اسپرانتو داده است. اما آيا کوتاهی نهاد رهبری بهائیت، در زمینهی اختراع و یا استفاده و تبلیغ و ترویج زبانی جهانی مثل اسپرانتو (با وجود دستور پیشوایان این فرقه)، دلیلی جز غيرعملی بودن اين تعلیم دارد؟!
پیامبرخواندهی بهائی، وحدت زبان و خط جهانی را به عنوان یکی از آموزههای خود معرفی نموده و خط بدیع محمدعلی (فرزند خود) را نیز برای اجرای آن پیشنهاد داد. اما به راستی فلسفهی ايجاد، تأیید و ترویج خطی كه نسبت به زبان فارسی يا عربی، نه آسانتر و نه زيباتر و نه قاعدهمندتر است، از سوی پیامبرخواندهی بهائی چه بوده است؟!
پیشوایان فرقهی بهائیت یکی از تعالیم به ظاهر بدیع خود را لزوم وحدت زبان و خط برشمرده و در این راستا، یادگیری چندین زبان را موجب تلف شدن عمر دانستند. اما جالب است بدانیم نه تنها راهکار عملی برای تحقق این آموزه از پیشوایان بهائی ارائه نشده، بلکه بر خلاف این حکم، بارها پیروان خود را به فراگیری زبانهای خارجی ترغیب کردهاند.
در حالی که پس از 80 سال از ورود عبدالبهاء به غرب، ترجمهی کتاب اقدس به زبان انگلیسی انتشار یافت؛ اما هنوز هم ترجمهای از این کتاب و سایر نوشتهجات عربی پیامبرخواندهی بهائی به زبان فارسی ارائه نشده است! لذا چگونه قابل پذیرش است، پیامبری عربنویس از ایران برانگیخته شود که حتی ترجمهی آثارش هم به زبان فارسی ممنوع باشد؟!
پیشوایان بهائی یکی از تعالیم ابداعی خود را وحدت زبان و خط برشمردهاند. اما جالب است بدانیم که بر خلاف این ادعا، پیشوایان بهائی مبدع این اصل نبوده و از طرفی یادگیری یک زبان مشترک برای تمام بشر، خلاف مقتضای عقل است. همچنین پیشوایان بهائی بر خلاف تأکید به یکی شدن زبان و خط، کتابهای خود را به چهار زبان گوناگون نوشتهاند.
پیامبرخواندهی فرقهی بهائیت، در حالی ادعای ابداع آموزهی وحدت زبان و خط مردم دنیا را داشته، که هیچ گامی در راستای تحقق آن برنداشته است. از طرفی نهاد رهبری بهائیت (بیت العدل) نیز که مسئول اجرای این طرح بوده، پس از گذشت نزدیک به دو قرن از تشکیل این فرقه، با افتخار از ترجمهی برخی متون بهائی به 800 زبان دنیا سخن میگوید!