اصول دوازده گانه بهائیت
سرکردگان بهائی که از ابتدا زیربنای اعتقادات فرقهی خود را در تحری حقیقت (شناخت حقیقت) معرفی نمودند، بر خلاف شعارهای خود، پیروانشان را در تحقیق در پیرامون سایر اعتقادات و یا شنیدن استدلالهای مخالفین آزاد نمیگذارند. مسیحالله رحمانی، یکی از مبلّغان نجات یافته از بهائیت در این خصوص، از منع بهائیان از مطالعهی کتُب ردیه خبر میدهد.
کانال تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت از پیروان این فرقه خواست، به محض دیدن تبلیغات مخالفین این فرقه، از رفتن به گروههای آنها پرهیز و سریعاً آنان را بلاک و ریپورت کنند. اما بسی عجیب است از فرقهای که خود را مبتکر تحری حقیقت میخواند، پیروانش را حتی از شنیدن استدلالهای مخالفین و سپس تصمیمگیری عاقلانه و آزاد، برحذر میدارد!
مبلّغ بهائی در بیان تفاوت اسلام با بهائیت مدعی شد هدف این ظهور، رساندن بشر به اوج کمال انسانیست. در پاسخ به این ادعا میگوییم چگونه آیینی که پیشوایانش مخالفین خود را حیوان میپندارند و به اقوام گوناگون توهین میکنند و حتی برادر خود را طرد و با زشتترین القاب خطاب میکنند؛ میتوانند بشر را به اوج کمال انسانی برسانند؟!
شبکههای بهائی به نقل از عبدالبهاء، با انکار تمامی تفاوتهای ساختاری زن و مرد، تنها عامل اختلاف این دو جنس را در نوع تربیت آندو برشمردند. این ادعا در حالی مطرح میشود که تمامی اندیشمندان به وجود تفاوتهای بسیاری میان زن و مرد اذعان دارند. با این وجود تلاش برای مساوی شمردن آندو، بیشتر جنبهی تبلیغاتی و عوامفریبی دارد.
کانالهای بهائی با ذکر گوشهای از نامهی تولستوی به برتراندراسل مدعی شدند که وی، کلید حل مشکلات عالم را پیامبرخواندهی بهائیان معرفی کرده است. اما گذشته از آنکه بهائیان برای این ادعای گزاف خود سندی ارائه نکردهاند، چگونه حسینعلی نوری میتواند کلید حل مشکلات عالم باشد در حالی که حتی نتوانسته مشکلات میان خود و برادرش را حل کند؟!
در یکی از مقالات سایت آئین بهائی، به نقل از شوقی افندی میخوانیم که بهائیان میبایست، تمام تلاش خود را نسبت به پیشرفت ایران بگمارند. اما روی دیگر خیرخواهی این پیشوای بهائیان برای ایران و ایرانی، توهینها و هتاکیهای زنندهی او نسبت به ایرانیان است. همچنان که وی ایرانیان را وحشی، بیرحم، متعصب و شقی خطاب میکند!
در بخشی از یکی از مقالات منتشر شده در سایت آئین بهائی، به نقل از جناب عبدالبهاء، از ایرانیان با عناوینی نظیر منشأ عزّت و تمدن یاد میشود. اما انتساب عزّت از زبان عبدالبهاء به ایرانیان در حالیست که وی در جایی دیگر، ایرانیان را شرور خطاب میکند. او همچنین ملّت شریف ایران را غافل، بیخرد، کر و کُور و مُرده میداند.
شورای شهر کمبریج در انگلستان، به مناسبت سالگرد تولد پیامبرخواندهی بهائیان، تصمیم به تشویق شهروندان خود برای تلاش در راستای تحقق صلح، عدالت و وحدت نوع بشر گرفت. اما به راستی چگونه میتوان حسینعلی نوری را الگوی صلح، عدالت و وحدت نوع بشر نامید، در حالی که نه تنها جانشینانش، بلکه خود نیز بدین تعالیم پایبند نبوده است.
بهائیت از یک سو خود را یگانه منادی صلح عمومی در جهان معرفی میکند و از سویی دیگر برای پیشبرد اهدافش دست به دامن جلادان تاریخ میشود. بهائیت خود را حامی صلح معرفی میکند اما در قبال جنایاتی که در دنیا، خصوصاً فلسطین رُخ میدهد، حتی خم به ابرو نمیآورد. آری؛ بهائیان صلحجویانی ظالمنوازند و صلح دوستانی که ظلمستیز نیستند.
شوقی افندی سومین پیشوای بهائیت، سومین مرحلهی پیشرفت بهائیت را با به رسمیت شناخته شدن و تأسیس سلطنت بهائی پیشبینی میکند. این آرزو در حالی مطرح میشود که بهائیت از یکسو خود را مخالف سرسخت تشکیل حکومت دینی معرفی میکند و از سویی دیگر، تشکیل حکومت بهائی، با آموزهی «عدم دخالت در سیاست» این فرقه، سازگاری ندارد.
کانال تبلیغی بهائی، پس از ذکر چند آیه پیرامون تحری حقیقت، مدعی شد که شیعیان، تحری حقیقت را کنار گذاشته و به پیروی از مراجع تقلید روی آوردهاند. با این سخن بهائیت، آنان پذیرفته اند که ابداع تحری حقیقت پیش از بهائیت بوده است. همچنین باید از آنان پرسید که شما چرا به عدم تحری حقیقت در اسرائیل ایرادی نمیگیرید؟!
مفهوم وطندوستی نزد پیشوایان بهائی، واژهای ناآشنا بوده است. تا جایی که آنان همواره پیروان خود را به سوی بیوطنی سوق دادهاند. بهائیان نیز به تبع پیشوایان خود چنین سیرهای را پیمودهاند. اما نکتهی قابل تأمل آنست که بهائیان پس از سال 1362 که تمامی فعالیتهایشان در ایران ممنوع اعلام شد، برای فریب افکار عمومی، خود را خادمین وطن نامیدند!
از جمله تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، لزوم اُلفت و محبّت در دین است. پیشوایان بهائی در تعارض این اصل با دین، بیدینی را مقدم دانستهاند. اما جالب است بدانیم خود، بر خلاف این اصل، هرگاه قدرت یافتند دست به کشتار، ترور و جنایت زدهاند. جنایات بیشماری که تأکید آنان به لزوم اُلفت و محبّت در بهائیت را به طنزی بینمک مبدل ساخته است.
در یکی از برنامههای شبکهی رادیویی تشکیلات بهائیت، کتمان عقیده و یا همان تقیه، دروغ و تزویری نامیده شد که بهائیان عاری از آن هستند. این ادعا در حالی مطرح میشود که پیشوایان بهائیت و پیروان آنان (حاضر به تحمل کوچکترین سختی در ابراز عقیدهی خود نشده)، همواره اقدام به کتمان عقیده و (یا به قول گویندهی بهائی)، تزویر کردهاند!