تعدد زوجات در بهائیت
پیامبرخواندهی بهائی بر خلاف حکم خود بر ممنوعیت داشتن بیش از دو همسر، سه زن اختیار کرده است! اما جالب است بدانیم که او، بر مبنای بابیت و بهائیت، هیچ مجوزی برای این عمل خود نداشته است. از طرفی پیشوایان و رهبران به ظاهر معصوم بهائی نیز برای توجیه اشتباه پیامبرخواندهی خود، توسل به دروغ را جایز میدانند!
بهائیان مدعیاند عبدالبهاء با محال دانستن رعایت عدالت میان دو همسر، حکم پدر خود به جواز دو همسری را نسخ کرده و بهائیان در هیچ صورت حق داشتن دو زن را ندارند. این در حالیست که عبدالبهاء در جایی دیگر، رعایت عدالت را امری ممکن ولی دشوار برشمرده و ادعای نسخ و تغییر حکم دو همسری به تک همسری را تهمت بهائیان به خود برشمرده است.
مبلّغان بهائی تحریف حکم جواز دو همسری در بهائیت توسط عبدالبهاء را تبیین تدریجی احکام توسط او میدانند. این در حالیست که این اقدام عبدالبهاء، تشریع حکمی جدید و نه تبیین بوده است. همچنین بر اساس نصوص بهائی، عبدالبهاء حق تشریع و تغییر احکام در بهائیت را نداشته است. لذا این عمل بدون مجوزش، شأنیتش را به عنوان پیشوایی الهی زیر سؤال میبرد!
عبدالبهاء با تمسک به چهار مقدمهی اشتباه، درصدد آن برآمد تا منظور پیامبرخواندهی بهائی از دوهمسری را به یک همسر تحریف کند. او در ابتدا تصریح پدر خود به جواز دو همسری را منکر شده و سپس عدالت را شرط محال جواز این عمل برشمرده است! اما آیا دلیل تحریف سخنان پدر توسط پسر، چیزی جز فریب اذهان عمومی از جانب مدعی پیشوایی الهی بهائیت است؟!
هرچند که پیامبرخواندهی بهائیت صراحتاً حکم به جواز داشتن دو زن داده است، اما عبدالبهاء به عنوان جانشین و مفسر نوشتههای او، تأویلاتی متفاوت و بیگانه با این حکم پیامبرخواندهی بهائیت ارائه کرده است. او در یکجا چندهمسری را جایز برشمرده و در جایی دیگر، بر خلاف تصریح گفتاری و عملی پدر خود، تعدد همسران را حرام اعلام نموده است.
بهائیان مدعیاند آیهی 129 سورهی نساء که عدالت میان همسران را غیرممکن دانسته در واقع به عنوان شرط محال آیهی 3 این سوره است که حکم به جواز چندهمسری داده است. این در حالیست که عدالت مذکور در آیهی 3 این سوره که شرط جواز چند همسری است، عدالت در برخورد است؛ حال آنکه عدالت در آیهی 129 به معنای مودت قلبی است، که شرط این جواز نیست.