عشق
راندابرن از مروجان قانون جذب، عشق را عامل حیات و بقای بشر و نیروی مثبت زندگی معرفی و به این نکته اشاره می کند که عشق، قانون جذب است. در حالی که عشق در لغت به معنای دوست داشتن شدید است و اصطلاحاً عشقی که عامل حیات و سعادت... است، عشق به خداوند متعال می باشد.
با توجه به انواع متعدد عشق، مشخص میشود که اولا مراد و منظور اشو از عشق، داخل در هیچکدام از اقسام مذکور نیست و حتی آنرا در چارچوب عشق طبیعی حیوانی نیز نمیتوان قرار داد؛ چراکه اهداف ایندو کاملا متمایز و متفاوتند. ثانیا عشق با تمامی انواعش، چنین جایگاهی را ندارد که بتواند هدف غایی انسان بوده یا قطبی جایگزین در برابر خداوند متعال باشد.
تناقضات فرقه حلقه انواع مختلفی دارد؛ یکی از آنها تناقض کلام طاهری با کلام دیگرش است. مثلا از نظر محمدعلی طاهری انسان نمیتواند عاشق خدا شود، چرا که از نظر وی راه فهم خدا مسدود است. اما در جایی دیگر از عشق به خدا سخن گفته است.
یکی از سران معنویتهای کاذب به نام اشو در آموزههای خود با تشکیل خانواده مقابله و مخالفت کرده است؛ در حالی که خانواده به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی و منشأ فرهنگها و تمدنها در تاریخ بشر بوده است. از اهداف تشكيل خانواده از منظر اسلام میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد: 1. تولید و حفظ نسل، 2. پيشگيري از روابط ناسالم جنسي، 3. ايجاد آرامش روحی، اخلاقی و فكری، 4. شكل دهی به هويت اجتماعی.
محمد علی طاهری سرکرده فرقه ضاله عرفان حلقه است که مدعی درمان بیماریهاست. وی در کتاب خود مدعی است عاشق شدن افراد موجب جن زدگی میشود.شخصی از طرفداران او مدعی شد که شما دروغ گفتید و طاهری چنین نگفته است؛ گفتم: میتوانید این کلام را در اسکرین زیر ببینید.
زمانیکه این تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم؛ یکی از اعضا کامنت گذاشت: کسیکه نتواند بر شهوت جنسی غلبه کند در منجلاب درگیری ذهنی است، این طرز فکر که غیرقابل مهار است به دلیل سستی وجود میباشد و این فرد لیاقت تصمیمگیری ندارد! اما به او پاسخ دادم...
یکی از مبانی عرفان کیهانی در نظر طاهری پلهی عشق است. پلهی رابطهای عاشقانه بین خدا و انسان پدید میآورد. پلهی عشق در سخنان طاهری مفهومی بسیار مبهم است زیرا ازیکطرف عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمیآید و از طرف دیگر با عقل قابلدرک است. طاهری درباره عشق سخنان ضدونقیضی دارد که بههیچوجه قابلجمع با یکدیگر نیستند.
گاه محبت ما به غیر خدا به خاطر خداست نه جدای از خدا و این یعنی حب الله و خالق را به اندازه مخلوق دوست نداریم و اگر مخلوقی را هم دوست داریم به دستور خداست، پس دوستی ما به اهل بیت در واقع عبادت خداست نه عبادت غیر خدا.
عشق الهی از اهداف اولیه صوفیه بوده، اما صوفیه با مطرح کردن عشق مجازی به عنوان پلی به سوی عشق حقیقی، این عقیده مقدس را به انحراف کشانده تا جایی که صوفیان با تمایل به عشق مجازی از عشق حقیقی باز مانده و حتی به انحراف کشیده شدند. تمایل به عشق مجازی در میان صوفیه از مسائلی است که بزرگان صوفیه درباره آن کتابها نوشتهاند.