تکبر و خودخواهی بهائیت
پشت پرده شعارهای جذاب و عوامفریب بهائیان در دوستی و خیرخواهی برای تمام مردم جهان، بغض و کینهای نهفته است که حاضرند تمام بشر نابود شود، اما کوچکترین گزندی به آنان نرسد. چنانکه شوقی افندی گفت که اگر با استفاده از بمب اتم تمام غیربهائیان نابود شوند، هیچ مانعی وجود ندارد، چرا که تمام غیربهائیان بد هستند.
مبلّغ بهائی، منطق پیشوایان بهائیت را نهی از غرور و خودپسندی دانست؛ تا جایی که پیشوایان بهائی حتی از خیال برتر دانستن پیروانشان نسبت به مخالفین، نهی کردهاند. اما بر خلاف این ادعا، پیامبرخواندهی بهائی، غیربهائیان را حرام زاده معرفی کرده است. با این حال، چگونه میتوان مخالفین را برتر دانست و از حرام زاده بودن ایشان سخن به میان آورد؟!
یکی از فرزندان پیامبرخواندهی بهائیت به نام مهدی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، از دنیا رفت. پیامبرخواندهی بهائی نیز بلافاصله لوحی دربارهی مهدی نوشت و او را به اسماعيل و عيسی مسيح و امام حسين (عليهم السلام) تشبیه نمود. اما آیا تشبیه این بیاحتیاطی به فداکاریهای عظیم، حکایت از خودخواهی بهاء ندارد؟!
شبکههای مجازی بهائیت با معرفی تواضع به عنوان اصلی پسندیده، پیشوایان بهائی را به عنوان نمونهای در این زمینه معرفی نمودند. این در حالیست که پیامبرخواندهی این فرقه با مشروط کردن قبولی اعمال بهائیان به رضایت خود، قرار دادن محل سکونتش به عنوان حج بهائیان و قبله قرار دادن محل دفن خویش؛ نمونهی کاملی از تکبّر به شمار میآید.
فرقهی بهائیت در تبلیغاتش خود را یگانه منادی برابری انسانها معرفی میکند. این در حالیست که آتش تند بیتالعدل، تنها برای حمایت از بهائیان ایران شعله میکشد و مسلمانان مظلوم در سراسر عالم برایش اهمیّتی ندارد! شاید پاسخ این تناقض گفتاری رفتاری بهائیت را بتوان در خارج کردن غیربهائیان از دایرهی انسانیت، توسط پیشوایان بهائی جستجو نمود.