بهائیت وشیخیه
در بخشی از یکی از مقالات منتشر شده در سایت آئین بهائی، به نقل از جناب عبدالبهاء، از ایرانیان با عناوینی نظیر منشأ عزّت و تمدن یاد میشود. اما انتساب عزّت از زبان عبدالبهاء به ایرانیان در حالیست که وی در جایی دیگر، ایرانیان را شرور خطاب میکند. او همچنین ملّت شریف ایران را غافل، بیخرد، کر و کُور و مُرده میداند.
شورای شهر کمبریج در انگلستان، به مناسبت سالگرد تولد پیامبرخواندهی بهائیان، تصمیم به تشویق شهروندان خود برای تلاش در راستای تحقق صلح، عدالت و وحدت نوع بشر گرفت. اما به راستی چگونه میتوان حسینعلی نوری را الگوی صلح، عدالت و وحدت نوع بشر نامید، در حالی که نه تنها جانشینانش، بلکه خود نیز بدین تعالیم پایبند نبوده است.
سخنگوی بهائیت در ژنو، در نهمین سالگرد بازداشت مدیران تشکیلات بهائیت در ایران، خبر از تشکیل کمپین بینالمللی برای آزادی این افراد داد. اما جالب است بدانیم حمایتهای پیوستهی نهادهای وابستهی بینالمللی از بهائیت از یکسو و اعطای جایزهی صلح نوبل به رهبر میانماز از سویی دیگر؛ مفهومی جز جاسوسی بهائیت را نشان نمیدهد.
تشکیلات بهائیت در تلاش است تا با طرح ادعای اینکه آزار بهائیان پس از انقلاب اسلامی، صرفاً به دلایل عقیدتی بوده، جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهد. البته بد نیست بدانیم تشکیلات بهائی در این راستا، حتی بهائیان قانونشکنی که جرم آنان محرز بوده و شاکی خصوصی نیز دارند را بازداشتیان عقیدتی معرفی میکند!
کتاب آسمانی قرآن، ویژگیهایی را برای کفر افراد ذکر کرده است. از جملهی این ویژگیها میتوان به: انکار اصول دین، انکار توحید و یگانگی خدا و ترک فرائض دینی اشاره کرد. با مقایسهی این ویژگیها با اعتقادات و عملکرد بهائیت، درمییابیم که بهائیان با توجه به نوع اعتقاد و باورهایشان، از دید قرآن، کافر به حساب میآیند.
عبدالبهاء در نظام تشکیلاتی پس از خود، به لزوم وجود دو رکن «بیتالعدل و ولیامر» تأکید میکند. لذا پس از مرگ اولین و آخرین ولیامر بهائیت، بیتالعدل حیفا، با بحران عدم مشروعیت خود روبهرو میشود. بیتالعدل در یکی از توجیهات ساختگیاش، به جای ارجاع پیروان به نصوص پیشوایان بهائی، مشکلات روحانی را عامل انتشار عدم مشروعیت خود میداند!
پیشوایان بهائی با انکار وجود «جنّ» در منابع خود، اعتقاد به وجود آن را توهم محض میدانند. این ادعا در حالی مطرح میشود که کتاب آسمانی قرآن برای جن، ماهیت خارجی متصور شده است. بعلاوه آنکه پیشوایان بهائی، با چه حقّی اقدام به تأویل متون الهی میکنند حال آنکه خود از آن نهی کرده و پیروانشان را از این کار بر حذر داشتهاند؟
در یکی از مقالات سایت آیین بهائی، با جانی خواندن نظام اسلامی و مردمی ایران! به مقایسهی آن با نوع حکومت هیتلر پرداخته شد. در تمامی این مقاله نکات قابل تأمّلی از این دست به چشم میخورد: 1. دفاع تمام قد بهائیت از هولوکاست خیالی که نشان از پیوند این دو غدّهی سرطانی دارد. 2. شگرد شانتاژ بهائیت برای فشار بیشتر جهانی بر حکومت مردمی ایران.
با توجه به نفرت عمومی از بهائیت، رژیم شاهنشاهی در برخورد با این فرقه، جانب احتیاط را رعایت میکرد. چراکه از یکسو پستهای حساس را در اختیارش مینهاد و از سویی دیگر در ظاهر، آن را به رسمیت نمیشناخت. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، با توجه به ماهیت جاسوسی و ضددینی بهائیت؛ در سال 1362، این فرقه علناً غیرقانونی و منحل اعلام شد.
مردم ایران پیش و پس از شکلگیری انقلاب اسلامی، بهائیت را به چشم عامل اجانب، برای تهدید منافع ملّی ایران میدیدند. بیشک خیانتهای بهائیانی چون هژبر یزدانی و عبدالکریم ایادی، در نوع دیدگاه مردم نسبت به بهائیت بیتأثیر نبود. انزجار مردمی نسبت به بهائیان جاسوس به حدی بود که حتی رژیم پهلوی، جرأت به رسمیت شناختن علنی آنان را نداشت.
یکی از نکات عجیب رفتاری بهائیت، به کارگیری واژهی «ربّ أعلی» برای نامگذاری علیمحمد شیرازی است. با توجه به آنکه بدون شک، چنین واژهای مختص ذات اقدس الهی است، بهائیان با چه توجیهی برای نامگذاری پیشوایشان از آن استفاده میکنند؟! حال بهائیان از یکسو به صورت عملی اظهار به کفر خود میکنند و از سویی دیگر خود را یکتاپرست مینامند!
علیمحمد شیرازی یکی از مدعیان دروغین مهدویت است که در سال 1260 ق، به تدریج ادعاهایی نظیر بابیت، مهدویت، نبوّت و الوهیت را برای خود قائل شد. تغییر ادعاهای ششگانهی وی، به دو مرتبه توبهنامهی او در شیراز و تبریز انجامید. سرانجام، این مدعی دروغین مهدویت، برای خواباندن شورشهایی که به نام وی در کشور صورت میگرفت، اعدام شد.
فرقهی بهائیت سرشار از تضادهای گفتاری و رفتاری (در اعتقادات، تبلیغ، سیاست و ...) بوده که همگی، حکایت از ساختگی بودن این مسلک دارد. بهائیان نیز در برابر این تضادها، راهی جز سکوت و پذیرش ندارند. چرا که اگر بخواهند در برابر این تضادها لب به سخن بگشایند، با مجازات طرد روبهرو شده و تا آخر عمر از دیدار عزیزانشان محروم خواهند ماند.
بهائیت از یک سو خود را یگانه منادی صلح عمومی در جهان معرفی میکند و از سویی دیگر برای پیشبرد اهدافش دست به دامن جلادان تاریخ میشود. بهائیت خود را حامی صلح معرفی میکند اما در قبال جنایاتی که در دنیا، خصوصاً فلسطین رُخ میدهد، حتی خم به ابرو نمیآورد. آری؛ بهائیان صلحجویانی ظالمنوازند و صلح دوستانی که ظلمستیز نیستند.