نه به اعدام
عبدالحمید گفت که به جای بحث سیاسی، بحث علمی میکند و در سخنان خود، به اعدام اشاره کرد و نظر خود از اسلام را مخالف عملکرد حکومت عنوان کرد؛ در حالی که ابراز یک نظر فقهی اختلافی، در جمع مردم، اثری نداشته و تنها مخالفین حکومت را زیاد میکند؛ بنابراین سخن او سیاسی و در مخالفت با نظام بود.
عبدالحمید گفته است که اصل قطعی نزد علما این است که تلاش میکردند اجرای حد را از مجرمها دفع کنند و داستانی را در این زمینه از پیامبر (ص) نقل میکند. حکم او و انتساب آن نسبت به علما و اسلام صحیح نیست، بلکه در اسلام بنا نیست جرم افراد، به هر قیمتی اثبات گردد، ولی اگر جرمی ثابت شد (با اقرار یا شاهد و...)، اجرای حد الهی برای جامعهی اسلامی پر برکت است و مسامحه در این کار، اصل اسلام را تهدید میکند.
عبدالحمید همزمان با جوسازی رسانههای معاند در مورد اعدام چند جاسوس و قاتل، سخن تکراری خود درباره اعدام را تکرار کرد و آن را در صدر اسلام، بسیار کم دانست و گفت چون این کارها مطابق قرآن و سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نبوده، اسلامی هم نیست؛ که در پاسخ وی باید گفت قصاص قاتل و قتل محارب، حکم اسلام است.
عبدالحمید در ضمن بیان قیام امام حسین(ع) و جنایات یزید، بهطور کلی گفت: «برای بقای حکومت نباید مردم کشته شوند». این ادبیات ممکن است در مخاطب این گونه القا کند که او قصد تشبیه عملکرد جمهوری اسلامی با جنایات حکومت یزید را دارد که باید متذکر شد، اعدامهای اخیر در ایران، در راستای جلوگیری از هرج و مرج بوده که مشابه اقدامات صدر اسلام است.
عبدالحمید با حمایت از مجرمین اغتشاشات گفت، ملت ایران اعدام را نمیپذیرد؛ اعدام را برای هیچ کجای دنیا نمیخواهند. مگر در صدر اسلام چه تعداد انسان اعدام شده است. در اسلام اعدام نیست، مگر در قصاص و بعضی موارد بسیار نادر؛ اشتباه وی این است که ابتدا اعدام را به طور مطلق رد کرده و خود را با مخالفین همراه نشان داده، سپس استثنائاتی را پذیرفته؛ به جرأت میتوان گفت، به اندازهای که در ایران در مورد نریختن خون به ناحق رعایت و احتیاط صورت میپذیرد، در هیچ کشور دیگری در دنیا، این اتفاق نمیافتد.