مهسا امینی
تشکیلات بهائیت خبر داد که در نتیجه پیگیریهای خود، اعضای پارلمان و سناتورها از سراسر اروپا، یک بیانیه مشترک ضدایرانی در خصوص وضعیت زنان بهائی در ایران صادر کردند. تشکیلات بهائیت پس از اغتشاشات برهنگی به دنبال سوءاستفاده از واژه زن، برای وحدت جریانات برانداز و اپوزیسیون ایران بوده است.
هر چه به ساعتِ صِفر نزدیک میشویم، اوضاع عجیبتر میشود. عبدالحمید اسماعیلزهی (امام جمعه اهل تسنن زاهدان) با آن اندیشههای طالبانی، مدعی دفاع از حقوق زنان میشود. جمشید زره پوش زرتشتی مدعی چشم و دیدهی پاک میشود. لابد به زودی باید منتظر بیانیه داعش در حمایت از حقوق بشر و تظاهرات گربهها در دفاع از حقوق موشها باشیم!
چرا این دو رسانه زرتشتی که ادعای اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک دارند، برای مرگ مهسا امینی، اشک ریختند و ریخت و رَخت عزا به خود گرفتند، اما برای زنان و کودکان شهید در شاهچراغ، واکنشی نشان ندادند؟
یکی از مهمترین دلایل نقض هنجارهای اجتماعی توسط جماعت معترض، عامل سرایت است؛ زیرا یک یا چند نفر از معترضان، به صورت تکانهای یا آگاهانه، هنجاری را نقض میکنند، دیگران نیز بدون اندیشیدن، با آنان همراهی میکنند؛ گویی هنجارشکنی به هنجار تبدیل میشود.
پرخاشگری و اعتراضات جمعی مردم، غالباً از ناکامی است. اعتراض و پرخاشگری به عنوان واکنش در برابر ناکامی، تا حدی از ناکامی ها رو به فزونی می نهد، اما پس از آن کاهش مییابد؛ آنچه موجب بروز پرخاشگری در جمعهای اعتراض آمیز میشود، محرومیت و ناکامی مطلق نیست، بلکه ناکامی و محرومیت نسبی است.
بر خلاف ادعای گلشیفته فراهانی که برهنگی را وجه مشترک خود، مهسا امینی و قرة العین بابی می دانست و مدعی سوزاندن زن بابی بخاطر پوشش شد: اولاً: قرة العین سوزانده نشد و خفه شد. ثانیاً: کشته شدنش نه بخاطر فساد اخلاقی بلکه برای رهبری جریان تروریستی بابیت بود.
یکی از پیج های سازمان بهائیت با انتشار پوستری به مقایسه مهسا امینی و قره العین بابی پرداخت و نقطه اشتراک هر دو را اعتراض به حجاب دانست. اما تشکیلات بهائیت در مقایسه قره العین بابی که زنی فراری، قاتل، شورشی، تروریست و فاسد بوده با مهسا امینی، در واقع به مرحومه امینی توهین کرده است!
رسانههای بیگانه یا گروههای سیاسی داخلی، در اعتراضات مردمی دخالت کرده و بر پیچیدگی صحنه و دشواری کنترل اغتشاشات شهری می افزایند. به نظر می رسد بیشترین سوگیری بیگانگلن و دشمنان خارجی، متوجه تحریک و فعال سازی کنشهای اعتراض آمیز جمعی علیه این نظام است و راهبرد تحول از درون را پیگیری میکنند.
مردم هنگامی که در جریان یک هیجان جمعی قرار می گیرند، موقتاً برخی قوای تعقل منطقی ای را که در زندگی عادی دارند، از دست میدهند. آنان بسیار تلقین پذیر میشوند و به آسانی تحت تأثیر رهبران آن تجمع قرار میگیرند.
مراد از فردیت زدایی، مسخ ویژگی های درونی و پنهان افراد نیست، بلکه منظور، از بین بردن ماسکی است که انسان ها ناگزیر و اغلب ناهشیارانه بر چهره میزنند تا از خود موجودی خردورز، عقلایی، اجتماعی و نوعدوست، نه خشن و هیجانی به نمایش گذارند.
مهسا مقار عابد دخترجوانی است که در عرفان حلقه آسیب می بیند و دچار فلج کامل می شود و توانایی های خود را از دست می دهد. طاهری بنیانگذار عرفان حلقه برای مهسا امینی بیانیه می دهد ولی برای مهسا مقار عابد این کار را نمی کند.