مدارا
در عصر نبوی، رفتارهای پیامبر (ص) بیشتر همراه با مدارا بود؛ چون هدف پیامبر (ص) مسلمان شدن مردم و هدایت آنها بود، نه انتقام گرفتن هنگام قدرت و همین مسئله یکی از عوامل پیشرفت اسلام به شمار میآید؛ اما چون اقدامات عملی مخالفان از حد میگذشت، پیامبر (ص) چارهای جز مبارزه عملی نداشت و از مدارا دست میکشید.
در جایی که وظیفه و تکلیف مسلمانان ایجاب کند مسلمانان موظف به جهاد و در مواردی که اقتضای سازش و صلح باشد، باید به تکلیف سازگاری با کفار اقدام کنند. اما اگر در جایی شک کردیم که باید با غیر مسلمانان چگونه باید رفتار کنیم، باید به اصل مراجعه کنیم. اهل تکفیر اصل را در مبارزه با کفار میدانند ولی ظواهر بسیاری از آیات بر اصل صلح و سازش تاکید میکند.
میرفطروس در کتاب «ایران در گذر روزگاران» رضاشاه را مظهر «مُدارا» می نامد. به راستی این سخن میرفطروس، عمیقاً مضحک و خنده دار و در عین حال تراژیک است. رضاخان پهلوی که دوست و دشمن به خشونت و قساوت و قلدری و سرکوب گری و روحیه استبدادی و خودکامه او اذعان و اعتراف دارند، «مظهر مدارا و همبستگی ملی» نامیده می شود.