قصاص
برخی از دشمنان شیعه این شبهه را مطرح میکنند که چرا در جنگ جمل که «عایشه» دختر ابوبکر مردم را علیه خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تحریک و آتش جنگ را شعلهور کرد و بیش از بیست هزار نفر از مسلمانان را به کام مرگ فرستاد، ولی توسط حضرت علی علیهالسلام کشته نشد. سرخسی در کتاب المبسوط خود این مطلب را اینگونه پاسخ میدهد که وقتی زنی از اهل بغی دستگیر شود، اگر جنگیده باشد حبس میشود تا هیچیک از اهل بغی باقی نماند؛ ولی کشته نمیشود.
گستره عفو و گذشت امام حسن (علیهالسلام) آن قدر پردامنه بود که حتی قاتلش را هم در برگرفت، به طوری که امام حسین (علیهالسلام) وقتی از حضرت پرسید: چه کسی شما را مسموم کرد؟ فرمود: از چه رو میپرسید؟ میخواهید او را بکشید؟ حساب او را به خداوند واگذار کردم.
عبدالحمید در مخالفت با اعدام سخنانی گفته که لازمه سخن او، یا عدم قبول اعدام در قصاص است که گفته، قاضی باید سعی کند، حکم قصاص واقع نشود، که این نظر، به کفر وی و مخالفت او با اسلام میانجامد، یا قتلهای ظالمانهای به نظام اسلامی نسبت داده است که باید اثبات کند، وگرنه مصداق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی است که باید به این جهت، مجازات گردد.
برخی گفتهاند چون امیرالمؤمنین (ع) زمانی که قدرت داشت، علیه قاتلان دختر پیامبر (ص) قیام نکرد، پس ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا (س) دروغ بوده و قتلی صورت نگرفته است؛ در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در دوران 25 سال خانهنشینی خود، یار و یاوری نداشتند و باید به حکومت غاصب مراجعه میکردند؛ این قصاص، در دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع) نیز به علت زنده نبودن عاملین امکان نداشت.
اعضای تشکیلات بهائیت در حالی همسو با عوامل ضدانقلاب، به جریانسازی در خصوص نهی از اعدام پرداختند که در احکام پیشوایان بهائی، حکم اعدام برای قاتل و زنده سوزاندن آدمی برای سوزاندن خانهای بیجان در نظر گرفته شده است.
عبدالبهاء، با حکم الهی قصاص به مخالفت پرداخته و حق قصاص را از متعدیعلیه و ولیدم ساقط دانسته است. این در حالیست که اولاً: قانون قصاص به عنوان عاملی بازدارنده، ضامن امنیت جامعه، اجرای عدالت و جایگزین انتقام کور است. ثانیاً: پیامبرخواندهی بهائیت، صراحتاً از حکم قصاص نفس در برابر نفس و حتی قصاص نفس در برابر خانه سخن گفته است.