سلوک
از مهمترین آموزهها در عرفان اسلامی دعا و نیایش است. در حقیقت دعا همان نیاز درونی و فطری بشر است، که با ابراز نیاز بنده به پرودگار از طریق لسانی انجام میشود. اما در معنویتهای نوظهور و کاذب، با برداشتهای مادی و موهوم از خدا، ازهمان ابتدا انسان را با خدایی مادی و ساخته و پرداخته ذهن مواجه کردهاند؛ به طوری که در آخر انسان خود را نوعی خدا پنداشته و موجودی را بالاتر از خود نمیبیند.
برای سلوک الیالله دو مرحله بیان شده است. سلوک عقلانی و سلوک عرفانی. وظیفه ابتدایی انسان در مقام سیرالیالله، سلوک با تکیه بر عقلانیت است؛ و سلوک عرفانی در مرحله بعدی قرار دارد. در سلوک عقلی لزومی به استاد خاص نبوده، و فرد سالک باید با افزایش آگاهی، تفکر، کسب علم و بهره بردن از دانشمندانی که در حوزه علوم اسلامی و عقلی تبحر دارند، در مسیر سلوک الیالله حرکت کند. در سلوک عقلانی، انسان باید به مرحلهای برسد، که برای تمام اندیشهها و باورهای خود، حجت عقلی ارائه کند.
آیا گدایی کردن آن هم در قالبی سازمانی، از آموزههای اسلامی است؟ آیا این راه و روش سیر و سلوک به سمت خداست که از طریقی که خدا دوست ندارد به سوی او بروی!؟ و آیا اساساً از این مسیر به خدا خواهی رسید؟! اسلام حق تکدیگری را هم برای کسی ثابت ندانسته و در رابطه با مستمندان به همه سفارش ایشان را نموده تا آبروی ایشان با گدایی و دریوزگی از بین نرود.