دونادون
پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند: هر یاری پس از سپری نمودن هزار و یک دون به شهر زور میرسد و در آنجا بزرگان یارسان را میبیند، پدر به دیدار پسر نائل میآید و دختر به دیدار مادر میشتابد، اقوام و فامیل ویاران دورهم جمعاند پیر و مرید از دیدار یکدیگر خوشحال هستند. اما منابع یاری جواب گوی سؤالات مطرحشده درباره این اندیشه نیستند.
ازجمله حکمتهایی که برای باور به دونادون مطرحشده است، "تجربه زندگیهای مختلف" است. سرسپردگان فرقه اهل حق معتقد هستند؛ حکمت دونادون برای انسانها، تجربه زندگیهای مختلف است و درواقع فرصت و مهلت مناسبی برای خودسازی و پیمودن راه حق در اختیار روح است و او در موقعیتهای مختلفی قرار میگیرد تا کاملاً جوهر خود را آشکار کند.
اهل حق براین باور هستند که روح انسان در هزار و یک بدن در حال گردش است و بزرگان و مرشدان آنها میتوانند از دونهای پسین و پیشین خود گواهی دهند اما مردم عادی با توجه به خصوصیات و ظرفیت انسانها، در صورت آگاهی از دونهای ممکن است نظم و نظام زندگی آنان به هم بریزد قادر به آگاهی و گواهی از دونهای قبلی خود نیستند.
با توجه به منابع دفتری و کلامی اهل حق میبینیم برخی از بزرگان و پیشوایان فرقه اهل حق، دونهای گذشته خود را معرفی کردهاند و اهل حق را بر این باور آورده است که اگر کسی مراحل تکامل را گذرانده باشد و به ترقی و پیشرفت روحی نائلآمده باشد میتواند دونهای پیشین و پسین خود را و دیگران را نیز معرفی نمایند.
"دونادون" از اندیشههای اصلی پیروان فرقه اهل حق است. سرسپردگان این فرقه برای اثبات این عقیده خود بر این باور هستند که دونادون دلیل اصلی بر عدالت خداوند متعال است زیرا اگر قائل به دونادون نشویم عدالت خداوند متعال در خلقت افراد ناقصالخلقه، خدشهدار میشود. این سخن در حالی است پیروان آیین یاری معنی عدالت خداوند را درست درک نکردهاند و برای مخلوق بر خالق حق قائل شدهاند.
اگر اعتقاد به دونادون به خاطر این است که روح انسان در اثر گردش در هزار و یک دون، پاداش اعمال نیک و کیفر کارهای بد خود را ببینند، این متوقف بر آن نیست که انسان از راه دونادون، به این جهان برگردد، بلکه برای آن راه دیگری است که در همه ادیان الهی اعتقاد به آن وجود دارد و آن "معاد" است.
یکی از اندیشههای اهل حق، باور به "دونادون" یا "گردش متوالی روح (نفس) در هزار و یک بدن" است. این اندیشه باطل است زیرا اگر روح با همهی کمالات خود که در بدن اول بهدست آورده است، به بدن جدید منتقل بشود. بايد تعداد قابل توجّهی از نوزادان با علم و آگاهی بالایی متولّد میشدند درصورتیکه چنین نیست.
علیرغم اینکه اکثر پیروان فرقه اهل حق خود را مسلمان میدانند، اما باور به "دونادون" یا "گردش متوالی روح (نفس) در هزار و یک بدن" که با ماهیت تناسخ یکی است، از اندیشههای اصلی این فرقه است، درحالیکه باور به دونادون با آیات الهی سازگار ندارد.
یکی از اندیشههای اهل حق، باور به "دونادون" یا گردش متوالی روح (نفس) در هزار و یک بدن است. پیروان مسلک یارسان معتقد هستند که روح در یک بدن به کمال نمیرسد و باید هزار و یک بدن را طی کند تا به کمال برسد و به حق تعالی متصل شود. در که این اندیشه حالی خلاف مقتضای حرکت است.
در بحث معاد و محشر که مسلک اهل حق آن را بهعنوان یک اصل مبنایی پذیرفته است، یک نوع تناقضگویی در آثار نویسندگان و سرایندگان کلامهای آیین یاری دیده میشود، زیرا ازیکطرف بهشت و دوزخ را در همین جهان دانستهاند و از طرفی در برخی از منابع دیگر این فرقه، به یک محشر کلی و روز محاسبه اعمال و دریافت جزا و پاداش اشاره شده است.
یکی از اندیشههای اهل حق، باور به "دونادون" یا گردش متوالی روح (نفس) در هزار و یک بدن است. این سخن در حالی از طرف ایشان مطرح میشود که برخی از آیات الهی تصریح دارند که بازگشت نفس از حالت انسانی به حالت حیوانی، نباتی و اولیه که همان طبیعت است، محال است.
پیروان و سرسپردگان مسلک اهل حق معتقد هستند که روح انسان در یک بدن به تکامل نمیرسد و باید هزار و یک بدن و جسم را درک کند تا به تکامل برسد. این سخن در حالی است که نفس (روح) انسان در یک بدن در حال تکامل است به اینگونه که از "نفس نباتی" به "نفس حیوانی" و ازآنجا به "نفس انسانی" ترقی پیدا میکند.
اگر اعتقاد به دونادون به خاطر این است که روح انسان در اثر گردش در هزار و یک دون، در حال به کمال رسیدن است، انسان پیش از بازگشت به این جهان، یک رشته کمالات را کسب کرده است و آنها را همراه خود دارد. بنابراین چه لزومی دارد که کمالات او را سلب کنیم، سپس او را در مسیر کمال جدیدی قرار دهیم.
"دونادون" یا "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن" یکی از اعتقادات اصلی فرقه اهل حق است که طبق ادله عقلی و نقلی مردود میباشد. یکی از اشکالات مهم چنین اندیشهای عدم انطباق دونادون با پدیده افزایش جمعیت است که پایههای تفکر چنین اندیشهای با یکدیگر متضاد و متناقض میباشد و نمیتواند پدیده افزایش جمعیت در جهان را حل کند.