جهاد
سید قطب و عبدالسلام فرج دو اندیشمندی هستند که جریان جدیدی به وجود آوردند که امروزه با نام سلفیه جهادی از آن یاد میشود.
آیه سیف یا همان آیه پنج سوره توبه درباره دستور اسلام نسبت به کفار است. این آیه را برخی مانند گروههای تکفیری نسخ کننده تمام آیاتی می دانند که به برخوردهایی مانند عفو و صفح با مشرکان دستور داده است. این در حالی است که شخصیتی مانند رشید رضا به عنوان یکی از سرسلسلههای تفکر سلفی، ناسخ بودن این آیه را قبول ندارند.
نباید گفت که اسلام در هیچ جا اجازه قتال علیه مسلمان را نداده است، بلکه منظور این است که در اسلام بدون دلیل نمیتوان کسی را کشت و حتی در جاهایی که دستور به قتال داده است (مانند باغی) کشتن وی را هدف اصلی قرار نداده است. لذا باید در امور جنگی و جهاد علیه مسلمانان احتیاط و دقت عمل به خرج داد.
تفسیرهای غلط از مفهومهای دینی باعث شده است نیروها و پتانسل گروههای اسلامی بدون فایده برای جامعه اسلامی و برخلاف مصالح اسلامی به هدر رود. یکی از تفاسیر غلط و ناصواب در فهم دینی عدم فهم درست و منطقی معنای جهاد و سبیل الله و سبیل الطاغوت است. کلمهای که اشتباه آن باعث شده است، رفتارهای ناصوابی از گروههای تکفیری دیده شود.
سلفیان جهادی و جریانات تندرو تکفیری با استناد به قاعدهای از متون دینی به نوعی افراط در تکفیر اقدام کردهاند و آن قاعده من لم یکفرالکافر است. طبق این قاعده هر کس کافری را کافر نداند، علیرغم اعتقاد خود به اسلام کافر میشود. از ادله آنان در اثبات این قاعده، تمسک به منابع تاریخی است که با دقت در این اسناد معلوم میشود ادعاهای ایشان درست نیست.
جنگهای سه گانه در زمان خلافت ظاهری حضرت علی روشی بود برای ناکارآمد جلوه دادن حکومت آن حضرت، ولی غافل از آنکه آنچه که ضربه خواهد خورد، دین اسلام است. این جنگها به اعتراف بزرگان صحابه جنگهای باطل بود که در آن خونهای بسیاری از مسلمین ریخته شد. بدتر از این جنگها توجیهاتی است که برخی برای دفاع از عاملین این شورشها انجام میدهند.
در جایی که وظیفه و تکلیف مسلمانان ایجاب کند مسلمانان موظف به جهاد و در مواردی که اقتضای سازش و صلح باشد، باید به تکلیف سازگاری با کفار اقدام کنند. اما اگر در جایی شک کردیم که باید با غیر مسلمانان چگونه باید رفتار کنیم، باید به اصل مراجعه کنیم. اهل تکفیر اصل را در مبارزه با کفار میدانند ولی ظواهر بسیاری از آیات بر اصل صلح و سازش تاکید میکند.
قتال و جهاد امری مقدس در ذات نیست. بلکه با توجه به رویکردی که مجاهد دارد باعث ترقی و تعالی معنوی می شود. رویکرد یک شخص می تواند امری مقدس و یا امری غیر مقدس باشد. اگر در راه خدا باشد باعث نجات و نور است، و اگر در راه غیر خدا باشد که همان راه طاغوت باشد، باعث گمراهی و ضلالت بیشتر می شود.
بیان بزرگان یک مذهب همیشه می تواند برای افراد و تابعین مذهب یک معیار قابل قبول و معیار منطقی باشد. در این بین موضوع جهاد و نگاه اندیشمندان اهل سنت درباره جهادو تعریف ایشان می تواند برای برادران اهل سنت معیار مهمی باشد تا در دام اندیشه سلفی گری نرفته و در این اندیشه غوطه ور نشوند.
برداشت های نادرست سلفیان جهادی از اصطلاحات و کلمات دینی و شرعی و تغییر مفهومی آنها یکی از خطاهای راهبردی اندیشه سلفیان جهادی است. کلمه جهاد از این دست مفاهیم است. کلماتی مانند جهاد دارای تعاریف خاص عرفی، فقهی، شرعی، لغوی است که خلط هر کدام از این تعاریف باعث خلط نتایج و احکام خطرناکی می شود.
فرق بین جهاد و قتال نکته بسیار مهمی است. در اندیشه اسلامی باید بین جهاد و قتال فرق قائل شد. هر جهادی قتال نیست. گاهی جهاد در اشکال مختلفی خود را نشان می دهند. سلفیان جهادی مفهوم جهاد را با قتال یکسان تصور کردهاند و این شکل از مفهوم گیری و درک مفهومی مصطلحات دینی نتیجه ای چنین خشن ونابهنجار را به دنبال داشته است.
بسیاری از الفاظ هست که با تغییر معنایی و مفهومی از کارایی خود خارج و کارکرد دیگری پیدا میکند. گاهی این تغییر به قدری زیاد است که لفظ معنای کاملا نقیض از خود ارائه میدهد. یکی از این کلمات «جهاد» در ادبیات سلفیان جهادی است. سلفیان جهادی آنقدر این مفهوم را تغییر دادهاند که از مفهوم قرآنی خود کاملا دور شده است.
جهاد یعنی مبارزه در راه خدا، که شامل هر نوع تلاش برای ارتقای حکم الهی در زمین میشود. حمل این معنی بر قتال و کشت و کشتار یکی از بزرگترین اشتباهات سلفیان جهادی در تفسیر قرآن و ادله و نصوص شرعی است. آنها همه آیات الهی را به معنای کشت و کشتار و قتال میفهمند.
رابطه مسلمان با غیر مسلمان چگونه است؟ آیا چون کسی مسلمان نیست و کافر است باید با او در چهارچوب مفهوم جهاد مبارزه کرد؟ یا می شود با او نوعی همزیستی برقرار کرد؟ این سئوالی است که پاسخ به آن در اندیشه جهادی با پاسخ مذاهب اسلامی مختلف است. در اندیشه جهادی تنها راه و زبان ادیان دیگر زبان سلاح است.