تفکر نوین
در منطق قانون جذب آیات و روایات مورد ادعا درباره درخواست از خدا درست معنا نمی شود؛ مروجین این فرضیه، درخواست از خدا را منحصر به تجسم و تصور کرده و در حد یک عمل خشک ذهنی پایین آورده اند. مدافعان قانون جذب درک نمی کنند که دعا کردن به معنای تجسم و خلاقیت ذهنی که در قانون جذب مورد اشاره قرار گرفته است، نیست.
جوئل اوستین کشیش مسیحی است که با عنوان «کشیش خندان» شهرت دارد. وی رستگاری را در موفقیت و ثروت می داند. از دیدگاه این گونه افراد، فردی صاحب بهشت، رستگاری و قرب به خداست که پولدار بوده و بیمار نباشند.
تفکر نوین یکی از جنبش های نوپدید معنوی است که ریشه آن به کشور آمریکا برمی گردد. این جریان با اتخاذ رویکردی اومانیستی تعریف جدیدی از خدا ارائه داده و با جایگزین کردن خدای شخصی و درونی به جای خدای توحیدی، تفسیر نوینی از دین ارائه داده و زیرکانه ناکارآمدی آموزه های ادیان و شریعت را دنبال می کند.
طبق مبانی اعتقادی قانون جذب، تمام چیزهایی که انسان تصور کرده و بر آنها تمرکز میکند، به سوی او جذب شده و میتواند آنها را به دست آورد! با توجه به اینکه این قانون عمومیت نداشته و ترویج نوعی انسانمحوری و آرزوپروری است؛ و هیچ گونه تفاوتی میان آرزوهای منطقی و صحیح با خواستههای غیر منطقی و غیر اخلاقی نمیگذارد.
سیدحسین عباسمنش در سال ۱۳۵۹ در قم متولد شد و در حدود ۲۰ سالگی با معصومه تیموری ازدواج کرد. او در قم یک کلوپ بازیهای کامپیوتری راه انداخت و بنا به گفتۀ خودش وضع زندگی خوبی داشت. سپس برای درآمد بیشتر به بندرعباس میرود؛ به کارگری در بندر و مسافرکشی مشغول میشود و در یک اتاق ده متری زندگی میکند. پس از ۸ سال کار، با دستخالی همراه همسر و دو فرزندش به تهران میآید و این بار به آموزش تکنیکهای موفقیت و ثروتمندشدن میپردازد.
از نظر مروجان قانون جذب کسی خوشبخت است که پولدار است، هیچ بیماری ندارد، درد ندارد، رنج و بدبختی ندارد! از این نگاه، انسان پولدار به هر طریقی که این مال و پول را بدست آورده باشد، سعادتمند است. و از طرفی اشخاصی را گنهکار میداند که به خواسته خود نرسیده است! یا افرادی هستند که دارای بیماری، فقر و تنگذستی هستند!
میراث عرفان اسلامی، مهمترین مؤلفهی سیر وسلوک را تزکیه و تربیت نفس برای سالکان معرفی میکند و اکثر دستورالعملهای عرفانی مبتنی بر تزکیه و بُعد رفتاری تجویز میشود. اما در تفکر نوین تنها به بعد هیجانی اکتفا میشود و با مطرح کردن قانون جذب، مقاومت و ایستادگی در مقابل هوسها را رد میکنند.
در جهانبینی دینی خدا صرف وجود است و مخلوقات، موجودات امکانی هستند که جلوهای از صفات حق را به نمایش میگذارند. اما در تفکر نوین به جای اینکه موجودات هستی با ماهیت امکانی خویش جلوهای از خدا باشند، موجوداتی بالذات میشوند که با حلول خدا در اشیا، جزءهای ذات الهی به شمار میروند و تفکر همه خدایی القاء شود
خوب دیدن بدیها، از بین بردن احساس گناه و پذیرش آن به عنوان بخشی از واقعیت و کمال شخصی، بخشیدن خدا یا شعور برتر به خاطر هر آنچه فکر میکنیم بد بوده و در زندگی ما پیش آمده، بخشی از نگرش خوشبینانه است. اساسا اینگونه مسائل میتواند منافع استکبار جهانی را در یک حاشیه امنیت قرار دهد.
کمال الهی در پذیرش بدی و خوبی، هردو از جانب خداست. دونالد والش از این اصل با تعبیر دوگانگی ربانی یاد میکند. در این دیدگاه، انسان کامل انسانی است که بدیهایش را مانند خوبیهایش به آغوش بکشد و بپذیرد و هیچ وقت احساس گناه به خود راه ندهد؛ زیرا بدیهای درونش را نشأت گرفته از بعد تاریک الهی میبیند!
یکی دیگر از کسانی که کتب او به عنوان کتب روانشناسی و موفقیت در کشور ما عرضه میشود، شخصی به نام لوییز. ال. هی میباشد. وی که یکی از رهبران و مروجان تفکر نوین است، با ارائه راهکارهای معنوی مبتنی بر ذهنیتگرایی به دنبال ترویج سبک زندگی آمریکایی هستند.
فلورانس اسکاول شین یکی از پیروان فرقهی تفکرنو بود، که توانست در این زمینه کتابهایی را به نشر برساند، این مکتب در واقع همان سرسلسلهی تئوری راز است که در آن تئوری اومانیستی(انسانمداری) غرب ترویج داده میشود. در این مکتب هرچند نامی از خدا هم برده میشود، ولی این خداست که تمام قد در خدمت انسان است.
رابینز میگوید که نباید تفکر منفی داشت و نباید عصبانی شد! مگر میشود نسبت به بعضی افراد بغض نداشت؟ عصبانی نبود؟ انسان در زندگی روزمره به اشخاصی بر میخورد که خوی حیوانیت دارند و هرلحظه سعی دارند که به اعتقادات، فکر، راه و زندگی ما ضرر بزنند. حال نباید نسبت به اینها با دید منفی نگاه کرد؟ البته شاید هدفی که رابینز و همفکرانش دنبال میکنند یکی از اهداف استکبار باشد که انسانها خوی حیوانیت آنها را نبینند و با دید منفی به آنها نگاه نکنند.