ایرانی مسلمان آبنبات چوبی نمیخواهد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با یک جستوجو کوتاه در فضای مجازی به صفحاتی بر میخوریم که تبلیغ معنویت با پوشش موفقیت و ثروت میکنند. این افراد با برگزاری کلاسها، سمینارها و وبینارهایی سعی دارند مخاطبین را به خود جذب کرده تا راه موفقیت را به آنها یاد دهند. صفحاتی با نام دکتر کائنات (universe)، موفقیت، انگیزشی و غیره.
در بیان این افراد هدف وسیله را توجیه میکند! یعنی انسان به هر نحو باید به خواسته و آمال خود برسد و این کار را با نیروی درون که مثل غول چراغ جادو عمل میکند، درمیان میگذارد و کائنات بی کم کاست باید عطا کنند. این راههای رسیدن به آمال گرچه خلاف اعتقادات شخص باشد باید انجام دهد و در این موارد اگر فرد مطابق اعتقادات خود عمل کند، وی محکوم است و شخصی است که کورکورانه از اعتقادی پیروی میکند!
البته این نوع اندیشه بومی نیست و یک اندیشهای برگرفته از جنبش «تفکر نوین» است. جنبشی که در غرب سعی دارد انسان را که خلأ معنوی احساس میکند را با یک آبنبات چوبی سرگرم کند. صاحبان این اندیشه دارای دهها کتاب هستند که در این کتب آموزههای خود از جمله، قانون جذب، تجسم خلاق، تفکر مثبت و غیره را بیان میکنند. اکثر این کتب ترجمه شده و چندین مرتبه تجدید چاپ شدهاند. رهبران تفکر نوین با رویکرد دنیاگرایی خویش بدون هیچ توجهی به فرجام اعمال آدمی در آخرت، صبر خداوند متعال در برابر ستمهای مستکبران را توجیهی بر درستی رفتار آنان میپندارند: «چرا برای کیفر آنچه ظلم و بیعدالتی مینامی مینامی، منتظری از آسمان چیزی برسد؟ آیا بارانها از آسمان نمیبارد؟ این را بدان باران برحق و ناحق یکسان میبارد. عدالت چیزی نیست که شما بعد از انجام عمل خاصی تجربه کنید، بلکه برای آن است که شما بهگونهی خاصی عمل کنید. عدالت عمل است نه تنبیهی بدلیل انجام عملی. عدالت یک عمل است نه عکسالعمل نحوهای که تو زندگی را به صورت فردی و اجتماعی، تجربه و خلق میکنی؛ نشاندهنده چیزی است که تصور میکنی عادلانه است.»[1] باید گفت عدالت هم عمل است و هم عکسالعمل است. در جایی که مظلوم هیچ قدرتی برای گرفتن حق خود ندارد باید قدرتی باشد تا حق مظلوم را بگیرد. ارائه نظریات فلسفی یا اجتماعی بدون هیچ پشتوانه منطقی، مورد چالش جدی اندیشمندان قرار میگیرد؛ ولی وقتی این نظریات با زبان احساس در قالب ایدئولوژی و تجربه دینی عرضه میشود، اندیشه و خرد در مقابل آن به سکوت فراخوانده میشود.
میراث عرفان اسلامی، مهمترین مؤلفهی سیر وسلوک را تزکیه و تربیت نفس برای سالکان معرفی میکند و اکثر دستورالعملهای عرفانی مبتنی بر تزکیه و بُعد رفتاری تجویز میشود. اما در تفکر نوین تنها به بعد هیجانی اکتفا میشود و با مطرح کردن قانون جذب، مقاومت و ایستادگی در مقابل هوسها را رد میکنند: «افرادی هستند که میگویند برای آنکه خداوند را بشناسی باید بر همه هوسها و علایق دنیوی غلبه کنی. ولی درک قبول این مهم کافی است؛ چون در مقابل هرچه مقاومت کنی، اصرار میورزد، ولی به آنچه نگاه کنی، ناپدید میشود.»[2] این نوع عقاید، نهتنها انسان سرگشته را به ساحل امن عرفان نمیرساند، بلکه این تفکرات که رویکردی اومانیستی به معنویت است، انسان را به سوی حیرت و رنجی مضاعف کشانده است.
پینوشت:
[1]. گفتوگو با خدا، دونالد والش، توران دخت تمدن، تهران، نشر دایره، ج3، ص 300.
[2]. همان، ج1، ص 176.
افزودن نظر جدید