تطابق دین با علم و عقل
تا به حال بهائیها از خودشون پرسیدن که چرا کتاب عربی پیامبر ایرانیشون، به تمامی زبانها غیر از فارسی ترجمه شده؟ ...
فرهنگ هُلاکویی روانشناس بهائی مقیم آمریکا، در یک برنامه تلویزیونی به تأیید خودارضایی پرداخت.
بهائیان یکی از دلایل مخالفت علمای اسلام با مسلک بابیت و بهائیت را تلاش باب و بهاء برای برچیدن طبقه روحانی و علمای دین از جامعه معرفی میکنند. اما درحالی باب و بهاء مخالف وجود علمای دینی معرفی میشوند که در متون این فرقهها، به وجود علمای دینی بابی و بهائی اعتراف شده و آنها را بسیار ستودهاند.
یکی از موارد ادعایی نقض حقوق بهائیان در ایران، گذراندن تحصیلات عالی به شرط انکار عقایدشان معرفی میشود؛ اما بر فرض وجود چنین شرطی، تشکیلات بهائیت خود اعتراف دارد که بهائیان برای تحصیلات عالی، باید انتساب خود را به تشکیلات صهیونیستی و برانداز بهائی منکر شوند و نیازی به انکار عقایدشان نیست.
عبدالبهاء در حدود سال 1920 مدعی شد که طاعون درمانی ندارد. این در حالیست که در سال 1897 یعنی بیش از بیست سال قبل از آن، اولین واکسن طاعون کشف شد. اما چگونه از عبدالبهائی که ادعای علم الهی دارد و شعار آوردن آموزهی مطابقت دین با علم و عقل سر میدهد، چنین اشتباه بزرگی می کند؟!
پیشوایان بهائیت هرچند تطبیق دین با علم و عقل را یکی از تعالیم جدید خود معرفی کردند؛ اما در عین حال مدعی اند که هنگام شناخت بهائیت باید علم و عقل را کنار گذاشت!
وقتی علی محمد باب دستور به نابودی کتب می دهد، وقتی پیامبرنمای بهائی می خواهد مردم علم و عقلشان را کنار نهند، وقتی ملاک پذیرش علم هر فرد، ایمان به بهائیت است؛ آیا دیگر شعار ارزشمندی علم در این فرقه، چیزی جز شعار توخالی و عوام فریب است؟!
در حالی ورود به دانشگاه غیربهائی برای بهائیان ممنوع و تحصیل علوم دانشگاهی از نظر بهائیت، صوری و بی فایده است، تشکیلات بهائی به دروغ، مدعی محرومیت بهائیان از تحصیل در دانشگاه، بخاطر باور تنها به بهائیت می شوند!
اگر منظور بهائیت از لزوم تطابق دین با علم و عقل آن است که بین مرتبهی کامل و بدون نقص عقل و علم با دین تطابق وجود دارد، این سخن بدیعی نخواهد بود و اساساً معنی ندارد که بهائیت چنین مسئلهی روشنی که اسلام نیز بر آن صحه گذارده را ابداع خود معرفی کند. اما اگر منظور بهائیت از این اصل آن است که دین باید با عقل و علم ما سنجیده شود، این سخن غلطی خود بود.