دانشگاه نرفتن بهائیان از نظر پیشوایان بهائی
همزمان با برگزاری کنکور سراسری، رسانه های تشکیلات بهائیت با جریان سازی، مدعی ممنوعیت تحصیل باورمندان به بهائیت در دانشگاه های ایران می شوند! این در حالیست که ورود به دانشگاه غیربهائی از نظر پیشوایان این فرقه، برای بهائیان ممنوع و تحصیل علوم دانشگاهی از نظر بهائیت، صوری و بی فایده است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هرساله هم زمان با برگزاری کنکور سراسری تا زمان تشکیل کلاس های دانشگاه، رسانه های تشکیلات بهائیت مدعی ممانعت از تحصیل باورمندان به فرقه بهائیت در دانشگاه های ایران می شوند.(1)
اما گذشته از آنکه این ادعا تا چه اندازه فضاسازی و دروغ تشکیلات بهائیت علیه کشورمان است و اینکه آیا صِرف باور یا تشکیلاتی بودن، کدامیک برای اعضای بهائیت محدودیت ایجاد می کند؛ قصد داریم در این متن، به بررسی مسئله تحصیل بهائیان در مدارس و دانشگاه ها از نظر پیشوایان بهائیت بپردازیم.
1. علی محمد شیرازی؛
نخستین پیشوای بابیان و بهائیان بر این باور بود که تحصیل و تدریس تمامی انسان ها مگر تدریس کتاب های او، پس از ظهور ادعای پیامبریاش ممنوع است: «لایجوز التدریس فی کتب غیر البیان (2) جایز نیست تدریس کتابی غیر از بیان.» یا آنجا که گفته است: «یا مَعشَر العُلماء ان الله قد حرَّمَ علیکُم بعدَ هذا التَدریس فی غیره (3) ای گروه دانشمندان، خدا پس از این (نوشته شدن کتاب بیان) تدریس غیر آن را بر شما حرام کرده است!»
2. پیامبرخوانده بهائیت؛
او هم تحصیل علوم و فنون را تنها در راه تبلیغ بهائیت جایز می دانست؛ چنان که معتقد بود یادگیری زبان های خارجی، تنها برای تبلیغ و ترویج بهائیت جایز است: «قد اذنَ الله لِمَن أراد أن يتعلّم الألسن المُختلفة ليبلّغ أمرالله... (4)؛ خداوند اجازه داده است به کسی که بخواهد زبان های مختلف را بیاموزد، برای آنکه امر خدا را در خاور و باختر زمین تبلیغ.»
3. عبدالبهاء؛
وصی و جانشین پیامبرنمای بهائی نیز ورود دانش آموزان بهائی را به آموزشگاه های غیربهائی ممنوع و حرام اعلام کرد: «اطفال احباء ابداً جائز نيست كه به مكتب های ديگران بروند».(5) عبدالبهاء علت محدودیت اختلاط دانش آموزان بهائی با پیروان سایر ادیان را مصون ماندن بهائی زادگان از عقاید ادیان دیگر عنوان کرده بود: «در خصوص بنات احباب (: دختران بهائی) مرقوم نموده بودی که به مدرسه ملل سایره میروند. فی الحقیقه این اطفال هرچند در آن مدارس اندک تعلیمی میگیرند، لکن اخلاق معلّمات را در اطفال تاثیری و از القای شبهات قلوب بنات را تغییر، و باید احبای الهی مدرسه از برای بنات تهیه و تدارک نمایند و اخلاق ربانی (بخوانید بهائی) بیاموزند.»(6)
4. شوقی افندی؛
از نظر تشکیلات بهائیِ زیر نظر شوقی افندی، تحصیل در دانشگاه، مساوی با اتلاف عمر دانسته شده و از علوم دانشگاهی به علوم صوری تعبیر شده که حیف است بهائیان عمر خود را در آن صرف کندد: «حیف است اوقات گرانبهای خودتان را به تحصیل علوم صوری که عاقبتش معلوم نیست بگذرانید و از خدمت به آستان حق بازمانید.»(7)
بنابراین، ادعای دروغین جلوگیری از ورود دانش آموزان بهائی به دانشگاه های ایران (بخاطر باور به فرقه بهائیت)، تنها بهانه ای زیرکانه برای مظلوم نمایی ساختگی تشکیلات بهائیت است؛ تا ضمن مظلوم نمایی برای خود و اتباعش، به بهره برداری های سیاسی در عرصه بین المللی بپردازد. حال آنکه ورود به دانشگاه غیربهائی از نظر پیشوایان این فرقه، برای بهائیان ممنوع و تحصیل علوم دانشگاهی از نظر بهائیت، صوری و بی فایده است!
پینوشت:
(1). به نقل از رسانه های وابسته به تشکیلات بهائیت.
(2). علی محمد شیرازی، بیان فارسی، ص 130.
(3). علیمحمد شیرازی، احسن القصص (سورة الانوار)، نسخه الکترونیکی، بر اساس نسخه مجموعه صد جلدی شماره سه، سوره 27، ص 75.
(4). حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 113، بند: 118.
(5). عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج 5، ص 170.
(6). اسدالله فاضل مازندرانی، رساله امر و خلق، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، چاپ سوم، 1986 م، ج 3، ص 339.
(7). علی اکبر فروتن، حکایت دل، نسخه الکترونیکی، ص 47.
افزودن نظر جدید