بهائیت و حکومت پهلوی
پس از تهاجم رژیم پهلوی به مدرسهی فیضیه و طالبیه در قم و تبریز و سخنرانی و بازداشت امام خمینی (ره)؛ قیام 15 خرداد 1342، بر علیه رژیم پهلوی شکل گرفت. رژیم شاه برای تسلط بر اوضاع، حدود 5000 نفر از مردم معترض را به خاک و خون کشید. اما جالب آنکه تشکیلات بهائیت در اقدامی بیشرمانه، به ستایش سرکوبگران وحشی رژیم، برای کشتار مردم پرداخت!
هشتم شوال 1344 ق، یادآور عمل ننگین تخریب قبور ائمهی بقیع (علیهم السلام)، به دست وهابیت است. در این میان، جریان بهائی ماسونی، موفق شد که موج اعتراضات مردمی را کنترل کرده و با مدیریت زمان و اتلاف وقت، در مرحلهی اول موضوع کمیسیون دفاع از حرمین شریفین را از دستور کار خارج کرده و در آخر موفق به گسترش روابط ایران با رژیم سعودی شود.
سایت خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران، از قتل دکتر برجیس به عنوان سندی بر مظلومیت و ستمدیدگی بهائیان در ایران یاد کرد. اما در حقیقت تشکیلات بهائیت با انکار جنایات پیروان خود و ذکر ناقص حوادث تاریخی، سعی دارد تا در کنار سرپوش گذاردن بر خیانتهای بیشمارش، سندی بر مظلومیتش دست و پا کند تا حس ترحم مردم را نسبت به خود برانگیزد.
هنگامی که تشکیلات بهائیت رژیم پهلوی را شکست خورده میدید، تلاش نمود تا سفرهی خود را از این رژیم جدا کرده و به عبارتی تمام جنایات و غارتهای خود را در زمان این رژیم منکر شود. اینها همه در حالیست که تاخت و تاز بهائیت در عصر پهلوی به حدی بود که موجب شد یکی از مبلّغان بهائی، محمدرضا شاه را صراحتاً بهائی خطاب کند!
بهائیان سعی دارند تا با استفاده از گذر تاریخ، بر غارتهایشان در عصر پهلوی، سرپوش نهند. اما حقیقتاً اسناد تاریخی بسیاری موجود است که از اقدام محاسباتی بهائیت برای غارت ایران، پرده برمیدارد. همچنانکه فردوست میگوید: «بهائیان با رسوخ در دربار شاه ایران برای ثروتمند شدن جامعهی بهائی استفاده کرده تا از این طریق اقتصاد مملکت را به دست گیرند».