مغایرت تالیف ایقان با امی بودن میرزا بهاء
اگر جناب میرزا تحصیل علم نکرده و امی و بی سواد بوده است؛ چگونه توانسته است کتاب ایقان و هفت وادی را که سراسر آنها اصطلاحات و مطالب علمی و عرفانی است، تالیف نماید.
و اگر در ایام تالیف این دو کتاب نیز مانند ایام بعد از دعوی پیغمبری، مطالب علمی بر قلب او الهام می شده است (یظهر ما فی الکتب و الزبر امام وجه ربک نری و نکتب) و آراء و عقائد دیگران را در مقابل چشم خود بدون مطالعه و مراجعه کردن می دیده است، پس چرا اظهار رسالت و پیغمبری نمی کرد؟ و چرا در کتاب ایقان از سید باب و از شریعت او ترویج می نمود؟ و چرا در کتاب هفت وادی اسمی از خود و حتی از سید باب هم نمی برد؟ و آیا دیگران اعتراض نمی کردند که این آدم امی و بی سواد که اظهار مقامی هم نمی کند چگونه تا این اندازه به مطالب علمی و اشعار شعراء و اقوال عرفاء و علماء مسلط است؟ و آیا پیغمبری که هر مطلب و حقیقت را بخواهد در مقابل چشمش حاضر می بیند؛ احتیاجی به کوه های سلیمانیه و تکیه شاه نقش بندیه خواهد داشت؟
و باز میرزا بهاء در کتاب اقدس (ص29) می گوید: انا ما دخلنا المدارس و ما طالعنا المباحث اسمعوا ما یدعوکم به هذا الامی الی الله الابدی انه خیر لکم عما کنز فی الارض لو انتم تفقهون- ما به مدرسه ها داخل نشده ایم و مباحث علمی را مطالعه نکرده ایم گوش بدهید آنچه را که این امی به واسطه ی آن شماها را به سوی خداوند همیشگی می خواند و آن بهتر است شما را از آنچه ذخیره شده است در زیر زمین اگر بفهمید.
پس اگر منظور او این باشد که در علوم عقلیه و نقلیه ( فلسفه، ریاضیات، حقوق، ادبیات، طبیعیات) تحصیل کافی نکرده ام، صحیح است، و از نوشته های ایشان پیدا است، و اگر مقصد ایشان بی سواد بودن و جاهل بودن صرف است، در نهایت کم لطفی و بر خلاف حقیقت خواهد بود، زیرا از تمام نوشته های ایشان پیداست که: در مباحث فلسفه و عرفان (بالخصوص روی مبادی و مبانی علمی شیخیه) مستحضر بوده است، و کلیات مطالب عرفانی را (طوری که باب هم مستحضر بود) خوب حاضر کرده بود، مثلا در کتاب بدیع صفحه ی (121) می گوید: عجب است که تو خود را عارف می دانی و از کلمات عرفاء هم اطلاع نداری و الا در این مقام اعتراض نمی نمودی، چه که عرفاء بر آنند که اسماء الهی در کل حین موثر چه که تعطیل جایز و لذا گفته اند اسم ممیت در کل حین کل موجودات را از وجود اضافی به عدم اضافی راجع می نماید و همچنین اسم محبی و مبعث....الخ.
و در صفحه (283) گوید: و در الحاد اختلاف نموده اند بعضی بر آنند که ملحد نفوسی هستند که خدا را به اسامی می نامند که اذن داده نشده اند در کتاب الهی و بعضی بر آنند که ملحد نفوسی هستند که از اسماء الهی اسمائی اشتقاق نموده اند و به آن اسماء عاکفند من دون الله چنانچه لفظ منات را از منان و عزی را از عزیز و لات را از الله اخذ نموده اند و به آن اسماء ساجد و عاکفند و بعضی بر آنند...الخ.
و صدها امثال این ها از مطالبی که متوقف به تحصیل و کسب و مطالعه و تعلم می باشد.
و در صفحه (287) از قول معترض (که بابی صبح ازلی است) نقل می کند: کسی که بیست سال در این دوره پرورش یافته و بیست سال هم در دوره عرفا، چهار کلمه بل هزار کلمه مطالب عرفان و صورت آیات بنویسد کسبیة چه مدخلیت دارد تا فطرت.
و جناب میرزا در پاسخ او می گوید: اگر بعضی از عرفاء به بیت می آمدند (در زمان پدرش) و ملاقات واقع میشد چه دخلی به تعلیم و تعلم داشته است، و در دوره ی بیان با که معاشر بوده هر نفسی که بین یدی حاضر میشد کسب معارف الهیه و شئونات حکمت ربانیه می نمود، و ابدا در حضور امنع اقدس نفسی قادر بر تکلم نبود تا چه رسد به آنکه از او چیزی اخذ فرمایند.
جناب میرزا در این پاسخ غفلت کرده اند از اینکه: اگر ایشان در بیست سال دوره بیان پیوسته مورد استفاضه و استفاده ی دیگران واقع شده و همه از محضر ایشان کسب معارف الهیه و حکمت ربانیه می نمودند، پس چگونه ایشان امی و بی سواد بودند، آیا در آن بیست سال پیغمبر بودند؟ آیا در آن موقع این شئون حکمت ربانیه و معارف الهیه را از کجا حاضر کرده بودند؟ و آیا ایشان کتاب ایقان را که چندین سال قبل از دعوی پیغمبری نوشته اند، چگونه نوشته اند؟
افزودن نظر جدید