«پسر خدا» خدا نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_
مقدمه: مساله ی الوهیت (خدایی) حضرت عیسی (علیهالسلام) از زمرهی مسائل به شدت چالش برانگیزی است که هر فطرت سالم و هر عقل سالم و بیآلایش در اولین مواجهه آن را ردّ میکند؛ اما الهیات مسیحیت تبشیری به شدّت بدان وابسته و ستون خیمهاش هست. این آموزه! اگر فرو ریزد، بیتردید از مسیحیت به انحراف رفته و دیگر چیزی بر جای نخواهد ماند؛ برای همین فضای الهیاتی مسیحیت به شدّت در تلاش است تا آن را معقول و پذیرفتنی! سازد.
یکی از سؤالات جدّی و به حق مرتبط با این آموزهی مسیحی (الوهیت عیسی مسیح)، این است که اگر این مساله واقعیت دارد پس باید در کتاب مقدس - به عنوان اصلیترین منبع مورد همهی فرق مسیحی- حتماً به آن با صراحت و وضوح پرداخته شده باشد؛ بسان توحید که اصلیترین آموزهی اسلام است و در قرآن کریم به صراحت و مکرّر و نیز وضوح و روشنی در آیات متعدّد پرداخته شده است.
عالمان مسیحی در پاسخ به این سؤال مهمّ بسیار تلاش کردهاند که تا با استناد به تعابیر و واژگانی از کتاب مقدس نشان دهند که در کتاب مقدس به الوهیت عیسی مسیح اشاره شده است. استوارت اولیوت نویسندهی کتاب «راز تثلیث» یکی از آنهاست. او در کتاب خود فصلی را تحت عنوان «الوهیت خداوند عیسی مسیح، پسرخدا» به همین امر اختصاص داده است؛ به طور نمونه وی دریک مورد برای استدلال بر الوهیت عیسی مسیح با استناد و استشهاد به قول یکی از حواریون حضرت عیسی (علیهالسلام) که گزارش آن را از انجیل یوحنا (انجیل غیر هم نوا) ذکر میکند، چنین میآورد: «اما شاگردانش این حقیقت را پذیرفتند! حقیقت باشکوه هویت واقعی مسیح از یکی دو سال پیش در ذهن آنها جرقه زده و تا حدودی بر آنها آشکار شده بود. پطرس پیشتر به نمایندگی از همه شاگردان به عیسی گفته بود: "توئی مسیح، پسر خدای زنده" (متی16:16)...»[1].
آقای اولیوت در این جملات دارد به شیوه درون دینی استدلال میکند و شاهد میآورد که از دل کتاب مقدس میتوان الوهیت عیسی را دریافت. او برای اثبات مدّعای خویش (شهادت کتاب مقدس به الوهیت عیسی مسیح) به سخن پطرس از حواریون حضرت عیسی (علیهالسلام) که یوحنا بیان کرده استناد میکند. اولیوت میگوید: ببینید پطرس دارد عیسی مسیح را پسر خدا معرفی میکند و این معرفی هم در حضور حضرت عیسی (علیهالسلام) و در کتاب مقدس است. پسر خدا را هم خدا معنی میکند و دیگر همه چیز حل است!!!
اگر به کتب الهی دانها و سخنان مبلغان مسیحی نگاهی بیفکنیم به آسانی و صراحت این نکته مکشوفمان میگردد که این تعبیر «پسر خدا» یکی از کلیدیترین؟! دستاویزهای آنان است تا از طریق آن خدایی عیسی مسیح را از دل کتاب مقدس اثبات کنند؛ اما من گمان میکنم که این شیوه استدلال گونهای، مغالطه باشد. «مغالطه ی تفسیر نادرست» (misinterpretation). این مغالطه وقتی رخ میدهد که شخص هیچ تغییر و دخل و تصرفی در الفاظ نوشتار و یا گفتار ندهد و همهی مطالب مطابق با واقع بازگو شود و تنها در توجیه و تفسیر آنها مغالطه صورت پذیرد و مطلبی مغایر با منظور اصلی به آنها نسبت داده شود[2].
همانگونه که میبینید آقای اولیوت، نقلقول دقیقی از پطرس «توئی مسیح، پسر خدای زنده» در انجیل یوحنا را آورده است؛ اما آنچه موجب مغالطه میشود – اگر اشتباه نکرده باشم- این است که معنی و مفهوم خدا از این تعبیر چگونه حاصل میشود؟ آیا این تفسیر شخص اولیوت، نویسندهی کتاب «راز تثلیث» و بر اساس پیشفرضهایش نیست که چنین معنایی بر ساخته است؟ ما برای نشان دادن این نادرستی تفسیر به خود کتاب مقدس استناد میکنیم تا نشان دهیم که تعبیر «پسر خدا» به هیچ روی به معنای خدا نیست.
بیایید به انجیل متی نگاهی بیندازیم. در این انجیل عنوانی وجود دارد که خیلی مشهور است: «موعظه بالای کوه». این موعظه از مهمترین مواعظ و نیز شناختهترینشان نزد خواص و عوام مسیحیت است. در این موعظه حضرت بر فراز کوهی قرارگرفته و در جمع شاگردان و «گروهی بسیار» شروع به «تعلیم» مینماید. در فرازی از این موعظه حضرت میفرماید: «... خوشا به حال صلح کنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد...»[3]. این فراز که در یکی از معتبرترین انجیل مسیحی و در مشهورترین مواعظ قرار دارد به صراحت و وضوح آن هم از جانب خود حضرت عیسی (علیهالسلام) بیان میکند که پسر خدا یکی نیست که میتواند «پسران خدا» باشد. حال اگر پسر خدا به معنای خدا باشد آیا مسیحیان به غلط افتاده شده میپذیرند که خدایان داشته باشیم؟! آیا حضرت عیسی مسیح بنا بر تفسیر آقای اولیوت و همفکرانش در کنار خدای احد واحد قصد دارد خدایان بخواند؟!
نتیجه آن که مشکل اساسی و حتماً بدون حل الوهیت عیسی مسیح با استناد به تعبیر «پسر خدا» در کتاب مقدس – با فرض قبول اعتبار آن - هم تغییری نخواهد کرد؛ چرا که این تعبیر در خود کتاب مقدس به گونهای افاده مفهوم کرده که راه را بر هر تحریف و تفسیر ناروا و نادرست بسته است.
[1]- اولیوت، استوارت، راز تثلیث (نسخهی پی دی اف)، ص 35.
[2]- خندان، سید علیاصغر، تهران؛ قم، سمت؛ موسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹، ص 192.
[3]- متی 9:5.
افزودن نظر جدید