ارائه نظرات وهابیت توسط امام جمعه اهلسنت خاش
محمد عثمان، امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش در سخنرانی خود به بهانه تفسیر قرآن، اعتقاد وهابیت را توضیح داده و به عقاید شیعیان توهین کرده است؛ وی گفته که فقط باید حاجات از خدا خواسته شود و اگر کسی اولیاء خدا را بخواند و از آنان چیزی بخواهد، مشرک است و به بهشت نمیرود؛ در حالی که وی متوجه نیست که اگر کسى صفات سمع، علم، قدرت و ... را برای کسی که خداوند به او اجازه این تصرفات را داده، معتقد گردد، مشرک نیست.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد عثمان قلندرزهی، امام جمعه مسجد الخلیل اهلسنت خاش که غالباً با نظام زاویهای نداشته و با حکومت همراهی میکند، در جلسه تفسیر قرآن در مسجد جامع پزم تیاب، در شهرستان کنارک، آیاتی از سوره انبیاء را خواند و تفسیر کرد؛ در لابهلای تفسیر خود که درباره علائم اهل سعادت و اهل شقاوت بود، این گونه گفت: «(بزرگترین عمل اهل شقاوت، ارتکاب شرک است) یکی از بزرگترین اعمال جهنمیها، شرک است که غیر الله را پرستش میکنند، مانند: نداء کردن غیرالله، نذر و صدقه برای آنها، به آستانه آنها رفتن و آنها را طواف کردن، به نام غیر الله قسم یاد کردن و ... (صدا زدن غیر الله به چه معناست؟) صدا زدن در حاجات، تنها حقّ الله تعالی است. اگر شخصی که ادعای اسلام میکند، غیر الله را صدا بزند، مانند: صدا زدن انبیاء، ملائکه، صحابه کرام به ویژه خلفاء راشدین، اولیاء الله و ...، به معنای شریک قرار دادن غیر الله با الله تعالی است و این نوع شرک، به سه معناست: مساوی قرار دادن غیر الله با الله تعالی در صفات سمع و علم که مخصوص الله تعالیاند؛ مساوی قرار دادن غیر الله با الله تعالی در صفت قدرت نفع رسانی که مخصوص الله تعالی است و مساوی قرار دادن غیر الله با الله تعالی، در صفت قدرت دور کردن ضرر و نقصان که مخصوص الله تعالی است. بزرگترین شرک همین است که انسان غیر الله را با الله عزوجل، در صفات سمع، علم و قدرت نفع رسانی و دور کردن ضرر و نقصان که مخصوص الله تعالیاند، شریک قرار میدهد...».[1]
در این سخنان اشتباه که افکار وهابیت بیان شده است، این گونه تصور شده که اعتقاد به سلطه غیبى در افراد، مطلقاً مایه شرک و چندگانه پرستى است؛ آنان نمیخواهند یا نمیتوانند میان اعتقاد به سلطه متکى به سلطه خدا و سلطه مستقل و جدا از خدا، فرق بگذارند. اگر کسی معتقد به صفاتی مانند سمع، علم، قدرت نفع رسانی و دور کردن ضرر و نقصان در فردی غیر خداوند به صورت مستقل و جدا از خدا گردد، مشرک شده و اعتقاد او شرک است، نه اینکه کسى این صفات را برای کسی که خداوند به او اجازه چنین تصرفاتی را داده، معتقد گردد.
باید گفت درخواست حاجت، وقتی امکانپذیر است که درخواستکننده، فردی که میخواند را بر انجام درخواست خود قادر و توانا بداند؛ گاهى این قدرت ظاهرى و مادى است و گاهی قدرت غیبى و دور از مجارى طبیعى و قوانین مادى؛ اگر از کسى آب بخواهیم و به ما بدهد، از قدرت ظاهری و عادی خود استفاده کرده است (البته ما در این مورد هم معتقدیم اگر کسی قدرت این فرد را به طور مستقل از خود او بداند، عقیده مشرکانه دارد ولی وهابیان این درخواست را شرک نمیدانند).
معتقدان به آیات قرآن، انجام کار خارقالعاده و قدرت غیبى، مثل دم شفابخش مسیح، برای شفای بیمار صعبالعلاج و زنده کردن مردگان را میپذیرند؛ اعتقاد به چنین قدرت غیبى، اگر مستند به قدرت و اذن و مشیت خدا باشد، مانند اعتقاد به قدرت عادى بوده که مستلزم شرک نیست؛ زیرا همان خدایى که آن قدرت عادی را در اختیار آن فرد قرار داده، قدرت غیبى را به برخی از مخلوقاتش عطا کرده است، بدون اینکه مخلوقى، خالق فرض شود و انسانى بىنیاز از خدا تصور شود.
مخالفان توسل و حاجت خواستن از اولیاء خدا، این مطالب را نمیفهمند یا نمیخواهند بپذیرند، ولی وقتی در حکومت اسلامی زندگی میکنند که مذهب شیعه جعفری، مذهب رسمی است و به آنان اجازه سخنرانی داده میشود، نباید با صراحت به اعتقاد اکثریت مطلق کشور توهین کنند و آن را به قرآن منتسب کنند. علمای اهلسنت باید بدانند که تبلیغ وهابیت در این کشور ممنوع است و اکنون که کشور به دنبال وفاق ملی است، آنها با این تحرکات، این سیاست را به چالش نکشند.
نظر اهلسنت غیر این حرفها است و توسل مورد پذیرش غالب اهلسنت است. اگر محمد عثمان قلندرزهی خود را حنفی و دیوبندی میداند، نباید مخالف این مذهب و موافق وهابیت سخن بگوید و به همه شیعیان توهین کند؛ حنفیها توسل به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را حرام نمیدانند[2] و اگر این عمل شرک بود، قطعاً از طرف آنان حرام و غیرمشروع دانسته میشد.
پینوشت:
[1]. سخنان محمدعثمان قلندرزهی در 9 شهریور 1403 در مسجد جامع پزم تیاب کنارک.
[2]. «توسل از نگاه علمای حنفی و اختلافشان با وهابیت»
افزودن نظر جدید