عبدالبهاء / ایران مدیون بهاءالله است
عبدالبهاء در یکی از مکتوبات خود مدعی شد که اگر بهائیت نبود، ایران جایگاهی در دنیا نداشت و دنیا ایرانیان را قومی وحشی میدید و این بهائیت بود که تاج عزّت را بر سر ایران و ایرانی نهاد. اما چطور میشود بهائیتی که حتی دو قرن هم از تشکیل آن نمیگذرد، بخواهد معرّف ایرانی با تمدن چند هزار ساله در دنیا باشد؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالبهاء دومین پیشوای فرقه بهائیت، مدعی میشود که جهانیان کشور ایران را به اسم بهائیت میشناسند. او حتی عزّت و احترام به ایرانیها در دنیا را بخاطر هموطنی با پیامبرنمای بهائیت دانست. این پیشوای بهائی مدعی شد که اگر بهائیت نبود، ایران جایگاهی در دنیا نداشت و دنیا ایرانیان را قومی وحشی میدید و این بهائیت بود که تاج عزّت را بر سر ایران و ایرانی نهاد.
چنانکه عبدالبهاء گفته است: «... الیوم در هر اقلیمی اگر شخصی ایرانی را تعریف و توصیف خواهند، گویند این شخص از وطن بهاءالله است، فوراً عزیز و محترم گردد. اقلاً ایرانیان باید قدر این را بدانند. از انظار جهانیان افتاده بودند و از امم متوحّشه شمرده میشدند، حال چنین عزّت پایداری یافتند و چنین تاجی از گوهر شاهوار بر سر نهادند».[1]
عبدالبهاء قدرنشناسی ایرانیها را در قالب شعری آورده و اینگونه زبان به گلایه گشوده است:
«هرکه ارزان میخرد ارزان دهد گوهری طفلی بقرصی نان دهد
حق عیان چون مهر رخشان آمده حیف کاندر شهرکوران آمده».
عبدالبهاء با منّت گذاشتن بر سر ایران، انتشار کُند خود در جهان را نه به خاطر ماهیت پوچ و استعماری، بلکه بخاطر ظهور از ایران معرفی میکند: «شمس حقیقت (فرقه بهائیت) اگر در سائر اقالیم اشراق (طلوع) نموده بود تا بحال اشعهاش جهانگیر گشته بود؛ زیرا آن اقلیم قدر این فضل عظیم را میدانستند، ولو مؤمن نبودند، مسرور بودند...». [2]
این تنها باری نبود که عبدالبهاء، ایران و ایرانی را ذلیلهایی معرفی میکرد که به واسطه ارتباط با بهائیت اعتبار مییافتند؛ پیشوایان بهائیت بارها نژاد ایرانی را پست فطرت، خشن، خونخوار و عقبمانده و در عوض، خود را با فرهنگ، متمدن و گرفتار در چنگ ایرانیها، به دنیا معرفی کرده بودند![3]
اما چطور میشود بهائیتی که حتی دو قرن هم از تشکیل آن نمیگذرد، بخواهد معرّف ایرانی با تمدن چند هزار ساله در دنیا باشد؟ چطور ممکن است بهائیتی که هیچ ریشه، اصالت و مؤلفهای از خود ندارد، بخواهد باعث فخر ایرانیان باشد؟ چرا بهائیت اصرار دارد که ایرانیها را وحشی و به دور از تمدن معرفی کند؛ وحشیهایی که بهائیت تاج انسانی بر سر ایشان نهاده است؟
آیا ایرانیها باید مدیون بهائیت باشند، چون نمادهای فرهنگ و تمدن ایشان (مثل نوروز) را دزدید و به نام خود ثبت کرد؟[4] چون در انظار جهانیان ایشان را وحشی و خونخوار معرفی کرد؟ چون همیشه با دشمنان این آب و خاک، هم پیاله بود؟ چون فدایی انگلیس استعمارگر بود و آذوقه ارتش مهاجمش را تأمین میکرد [5] و در عین حال ترجیح میداد، چند میلیون ایرانی از قحطی بمیرند؟
آری؛ بهائیت سعی دارد با چسبیدن به ایران و سرقت تاریخ و فرهنگ ایرانی، ناکامیهای تبلیغی خود در عرصه بینالملل را جبران کند و با روی زیاد، نه همین پیشرفت اندک خود را مدیون ایران، بلکه ایران را مدیون خرافات خود معرفی کند!
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، ج 3، ص 348.
[2]. همان، ج 3، ص 349.
[3]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخب توقیعات مبارکه شوقی افندی)، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 2006 م، نشر سوم، ص 45.
[4]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: مصادره نوروز توسط بهائیت
[5]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: آیا کمک بهائیان به ارتش انگلیس حرکتی انسانی بود؟!
افزودن نظر جدید