فلسفه عدم موفقیت انجمن حجتیه در مقابل بهائیت
انجمن خیریه حجتیه مهدویه، در سال 1335 تأسیس شد. این انجمن، اساسنامهای داشت و از جمله مواد اساسنامه این بود که انجمن، به هیچ وجه در امور سیاسی، مداخله نخواهد داشت و به همین دلیل بود که در مقابله با جریان بهائیت که یک جریان کاملاً سیاسی بود ناکام ماند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انجمن حجتیه در سال 1332، با هدف مقابله با جریان بهائیت در ایران، توسط شخص «شیخ محمود ذاکرزاده تولایی» معروف به «حلبی» تأسیس شد؛ از جمله اهدافی که برای تاسیس انجمن ذکر شده، مبارزه با بهائیت است؛ هدفی که در نهایت هم به دلیل برخی از مبانی انحرافی موجود در اساسنامه انجمن به سر انجام نرسید.
برخی از این مبانی عبارتند از:
توجه به مسائل فرعی
انجمن حجتيه با اعضاى سطح پايين فرقه بهائيت بحث مىكرد و طبعاً از برخورد با سران آنان كه در دربار شاه و كابينه هويدا و ... صاحب موقعيّت بالايى بودند، اجتناب مىکرد؛ ولى پرداختن به مسأله بهائيت، به عنوان يك فرقه استعماری، در شرائطى كه سراسر كشور، جوانان انقلابی مشغول مبارزهاى خونين و فراگير با ريشههاى استعمار شده بودند، معنايى جز تقديم مسائل فرعى بر اصلى نداشت.[1]
مخالفت با مبارزه عليه طاغوت
انجمن حجتيه، براى اينكه در زمان حکومت ستمشاهى بتواند دوام بياورد، خودش را از شركت در فعاليتهاى مبارزاتى عليه رژيم سفاک پهلوی بازمىداشت، ولى اين شيوه كمكم در آن انجمن، به اصلى بنيادين تبديل شد و اساسیترين علت انحراف انجمن حجتیه را نيز بايد از همين جا جستجو كرد.
اعضاى انجمن حجتیه درست همانند يهوديان كه خود را همواره بندگان برگزيده خداوند دانستهاند، خود را هميشه از اصحاب خاص امام زمان عجلاللهفرجه و دوستداران حقيقى آن حضرت تلقى کرده و ديگران را در اين زمينه بیگانه يا بىتفاوت مىشمردند و كمكم از جامعه انقلابى جدا شدند و گاهى به حركتهاى انقلابى هم اعتراض مىكردند.[2]
غرور تشكيلاتى
وجود تشكيلات تقريباً منسجم برای طرفداران انجمن حجتیه كه با جديدترين شيوههاى رايج سازماندهى شده بود، غرور خاصى را براى برخى از مسئولان انجمن به وجود آورده بود كه بر آن اساس، بسيارى از انتقادات وارده را نمىپذيرفتند.[3]
جدا دانستن دين از سياست:
ترويج انديشه جدايى دين از سياست، يكى از حركتهاى استعمار در جوامع اسلامى بوده است. اين حركت كه يكى از اصول مقدّس بهائيّت بود، متأسفانه براى انجمن هم به عنوان يك اصل استراتژيك تجلّى كرده بود و در حقيقت، انجمن حجتيه در يكى از اصول مسائل سياسى، با بهائيت همگام شده بود و متأسفانه اين تفكّر شوم، كمكم بهوسيله آنها در ميان برخى از اقشار مذهبى نيز جاى خود را باز كرد.[4].
شايد به دلیل وجود همین تفکرات بود که حضرت امام خمينى رحمةاللهعلیه در مورد انجمن فرمودند: «... ترويج تفكّر «شاه سايه خداست» و يا ترویج این تفکر که با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اينكه ما مكلّف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مىدهد؟ ... و هزاران «انْ قُلْت» [اشكال] ديگر، مشكلات بزرگ و جانفرسايى بودند كه نمىشد با نصيحت و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت ...».[5]
پینوشت:
[1]. لطیفی پاکده، لطفعلی، احزاب و تشكيلات سياسى در ايران، ص132.
[2]. همان، ص133.
[3]. «غرور تشکیلاتی و انحراف انجمن حجتیه»
[4]. اخگری، محمدرضا، ولایتیهای بیولایت، ص33.
[5]. صحیفه امام خمینی رحمةاللهعلیه، ج21، ص273-293.
افزودن نظر جدید