نقد کلام رضاعلیشاه در مورد بیعت مردم مکه با امام حسین(ع)

  • 1402/06/21 - 10:01
سلطان حسین تابنده اعتقاد داشت که در سال 61 ق، مردم مکه با امام حسین(ع) بیعت کرده‌اند، در صورتی که مردم مکه به خاطر کینه‌هایی که از امیر‌المؤمنین(ع) به دل داشتند جز عده کمی کسی به خدمت حضرت نرسیده است. لذا اندیشه‌ی سلطان حسین تابنده با واقعیت‌های تاریخی ناسازگار است.
بیعت مکه

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر شخصی برای تحلیل تاریخی هر پدیده‌ای باید بر جوانب مختلف آن مسئله، اشراف علمی و قابل استناد داشته باشد تا بتواند تحلیل درستی از واقعه ارائه دهد؛ در غیر این صورت، اشخاصی بر اساس توهمات ذهنی خویش، تحلیل‌هایی ارائه خواهند داد.

تحلیل وقایع عاشورای حسینی به‌خصوص برهه‌ی حضور امام حسین علیه‌السلام در مکه مکرمه، از سخت‌ترین مسائلی است که اشخاص برای ارائه تحلیل در این‌باره، نیازمند اطلاعات دقیق از چگونگی تعامل اهل مکه با خاندان رسالت هستند و در غیر این صورت، تحلیل‌های خلاف واقع ارائه خواهد شد.‌

سلطان حسین تابنده (رضاعلیشاه) در کتاب ‍‍تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا، وضعیت حضور امام حسین علیه‌السلام را ترسیم کرده و نوشته است: «حضرت با اهل‌بیت، در شب به‌جانب مکّه حرکت کرد و در سوم شعبان وارد مکه شد، مردم مکه مَقدم شریفش را گرامی داشته و خدمتش می‌رسیدند. از اطراف نیز مردم به خدمتش آمده با حضرتش بیعت می‌کردند و نزدیک بود که مکّه به تصرّف حضرت درآید؛ ولی خود آن حضرت اقدامی در آن‌باره نداشت.»[1]

سلطان حسین تابنده بیان می‌کند که مردم مکه خدمت امام می‌رسیدند و مردم از اطراف مکه آمده و با ایشان بیعت می‌کردند؛ این در حالیست که این مطلب با وقایع تاریخی ناسازگار است.

باید دانست اهل بیت علیهم‌السلام در مکه مکرمه، پایگاه مردمی قابل توجهی از دوستان خویش نداشته‌اند و برای پیدا کردن علت آن، باید ساختار جمعیتی مردم مکه مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود که چرا مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام هیچ گاه در مکه رشد پیدا نکرد.

جامعه مکی آن روز، از دو بخش عمده زیر تشکیل شده بود:

1). اکثریتی نیرومند متشکل از 23 تیره قریش و موالی[2]  و هم پیمانان با آنها بودند.

2). اقلیتی متشکل از رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و تیره بنی‌هاشم، شامل تیره بنی‌مُطلّب و موالی و هم پیمان با این دو تیره می‌شد.

بیشتر مردم مکه را دسته اول تشکیل می‌دادند که به علت جنگ‌های صدر اسلام مانند بدر و اُحد و دیگر جنگ‌ها، قلب آنها از کینه امیرالمؤمنین علیه‌السلام پر شده بود و این کینه‌ها به شکلی نبود که به فراموشی سپرده شوند. از جهت دیگر، شهر مکه به خاطر حجم عظیم ثروتی که از فتوحات به این شهر سرازیر شده بود، طرفدار مکتب شیخین (ابوبکر و عمر) بودند و این عوامل باعث شده بود که مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام رشد نکند.

طبق گزارش‌های تاریخی همچون گزارش ابن کثیر، با ورود امام حسین علیه‌السلام مردم خدمت او می‌رسیدند و کلام او را می‌شنیدند: «فَارِّينَ إِلَى مَكَّةَ فَأَقَامَا بِهَا، فَعَكَفَ النَّاسُ عَلَى الْحُسَيْنِ يَفِدُونَ إِلَيْهِ وَيَقْدَمُونَ عَلَيْهِ وَيَجْلِسُونَ حَوَالَيْهِ، وَيَسْتَمِعُونَ كَلَامَهُ، حِينَ سَمِعُوا بِمَوْتِ مُعَاوِيَةَ وَخِلَافَةِ يَزِيدَ»؛[3] «پس به سمت مکه فرار کرده و در آنجا اقامت گزیدند، پس مردم نزد امام حسین معتکف شده و به ایشان خدمت کرده و نزدش رفت و آمد می‌کردند و هنگامی که خبر موت معاویه را شنیده بودند، اطراف او، برای شنیدن کلامش می‌نشستند».

سلطان حسین تابنده از کلام ابن کثیر برداشت نادرستی کرده و اعتقاد داشته که بسیاری از این افراد که به دیدار امام حسین علیه‌السلام می‌آمدند، مردم مکه بودند؛ این در حالیست که با توجه به دلایل بیان شده، مردم مکه به جز عده بسیار کمی، از اهل بیت علیهم‌السلام کینه به دل داشته‌اند.

نکته دیگری که سلطان حسین تابنده بیان می‌کند و هیچ گونه دلیل تاریخی برای آن وجود ندارد، اینست که او بیان می‌کند مردم مکه و غیر آنها با حضرت بیعت می‌کنند؛ این در حالیست که در هیچ کتاب تاریخی، به این مسئله اشاره نشده است. در گزارش‌های امثال ابن کثیر و شیخ مفید و دیگرانی که جریان حضور مردم را خدمت امام حسین علیه‌السلام بیان کرده‌اند، به این مسئله اشاره نشده و سخنان او، برداشت‌های ذوقی است که هیچ گونه مبانی علمی ندارد.

پی‌نوشت:
[1]. تابنده، حاج سلطانحسین «رضاعلیشاه»، ‍‍تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلاء، مراسلات شیعیان و حرکت حسین (ع)، قسمت ۳، ص ۳.
[2]. موالی، جمع مولی است، در اصطلاح تاریخی، به عجم ها یعنی غیرعرب‌هایی گفته می‌شد که با ورود به حوزه اسلامی و پیمان بستن با قبایل عرب در شمار قبیله آنها در می‌آمدند؛ به گونه‌ای که آن قبایل عربی، هنگام معرفی، نام آنان را به نام قبیله خود اضافه می کردند؛ مثلاً به هر یک از موالی قبیله بنی تمیم، مولی بنی تمیم اطلاق می‌شد.
[3]. ابن كثير، البدايه والنهايه، دار إحياء التراث العربي، بيروت ، ج 8،  ص162.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.