تقلید از مراجع و تبعیت از ولی فقیه، شرک نیست
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از شبکههای ماهوارهای وهابی، جهت رد اعتقاد شیعه در لزوم تقلید از مراجع و تبعیت از ولایت فقیه، به آیه 31 سوره توبه استدلال کرده و گفتهاند: «مشرکین مکه پایبند به مرجع تقلید بودند. کفار زمان پیامبر خدا، روحانیون را خدا قرار داده بودند و علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) را به الوهیت گرفتند. در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست و منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار دهند. عبدالله بن سلام خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرسد و میگوید: یا رسول الله! طبق آیه قرآن، ما آیات عظام خود را خدا قرار دادهایم؟ یا رسول الله! چنین نیست؟ رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمود: آیا اگر حرامی را حلال و حلالی را حرام میکردند، شما لبیک نمیگفتید؟ گفت: بله!»
کارشناس این شبکه ادامه میدهد: «یا رسول الله! قانونگذار دین رب العالمین است، نه کس دیگر. شیعیان در ایران نیز معتقدند ولی فقیه نایب بر حق امام زمان (عجلاللهفرجه) است و مرجع تقلید. هر چیزی که ولی فقیه گفت، تو باید اطاعت کنی؛ یعنی تو حق اعتراض به مرجع خود نداری؛ ولی اسلام این را کفر معرفی میکند. این خروج از اسلام است؛ یعنی ولی فقیه و مراجع، از اسلام خارج شدهاند».
در پاسخ میتوان گفت که کارشناس این شبکه، ابتدا به روایت صحیحی ذیل آیه 31 سوره توبه استدلال کرده، اما تطبیقش بر دو مصداقی که قصد رد کردن آن را داشت، صحیح نبود. در تفسير مجمع البيان ذیل این آیه، از ثعلبى از عُدى بن حاتم نقل شده است كه گفت: «نزد پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بودم كه آيه 31 سوره برائت را قرائت مىكردند. گفتم، ما كه رهبران و دانشمندان خود را پرستش نمىكنيم. پيامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: آيا چنين نيست كه آنان، حلال خدا را حرام مىكنند و شما نيز به پيروى از آنان، آن را بر خود حرام مىدانيد و حرام خدا را حلال مىكنند و شما هم آن را حلال مىدانيد؟ گفتم: بله! همينگونه است. پيامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: همين كار شما، پرستش و عبادت آنان است.»[1] روايات ديگرى نيز به اين مضمون وجود دارد.
علامه مجلسی در شرح این روایت مینویسد: «معنی این حدیث این است که کسی اوامر شخصی را اطاعت کند، با اینکه امر آن شخص، مخالف امر پروردگار باشد و اطاعتکننده، این مسئله را بداند یا اینکه در رسیدن به امر خداوند، کوتاهی کرده باشد، این فرد، امر کننده را ربّ خود قرار داده و او را عبادت کرده است در حالیکه نمیداند؛ همانطور که خداوند در قرآن میفرماید: «لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ»؛ [یس/60] «شیطان را نپرستید.» این بدان جهت است که عبادت، عبارت از اطاعت و فرمانبرداری است؛ اما کسی که از عالِم فتوادهنده به محکمات قرآن و روایات (در حالیکه عادل و مورد وثوق است) تقلید میکند، این عمل، تقلید از آن عالم نیست، بلکه تقلید از کسی است که خداوند اطاعتش را واجب کرده است و به حکم خدا فتوا میدهد. (اینکه) خدای متعال در قرآن، تقلید از دانشمندان یهود و راهبان مسیحی را نپذیرفته و آن را مذمت کرده، به این دلیل است که آنان بعد از مشخص شدن حق، از این افراد در باطل تبعیت میکنند و سخن پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله ظاهر در این مطلب است و معذورین در این مسئله را شامل نمیشود».[2]
بنابراین، روایتِ استنادشده نمیرساند که تقلید از مراجع و تبعیت از ولیفقیه، پرستش آنان و شرک است. امر تقلید از دوره امامان علیهمالسلام آغاز شد. آنان پیروانشان را به راویان حدیث یا یاران نزدیک خود، ارجاع میدادند و گاهی یاران خود را به حضور در مساجد و مراکز عمومی برای فتوا دادن و ارشاد مردم تشویق میکردند.[3] تقلید در عصر ائمه علیهمالسلام و تشویق آنان به این امر، به علت فاصله زیاد میان شهرها، فراهم نبودن امکانات ضروری برای مسافرت مردم و در نتیجه دشواری دسترسی به امام بود یا اینکه عدم دسترسی به امام، در بسیاری موارد به جهتِ تقیه بود و مراجعه مستقیم مردم به امامان علیهمالسلام مشکلات شخصی و عسر و حرج برای آنها پدید میآورد. در دوران غیبت صغرا، نیاز به تقلید در احکام شرعی بیشتر احساس شد و بنابر توقیعی که از امام زمان عجلاللهفرجه نقل شده است، مرجع شناخت احکام در موضوعات جدید را فقیهانی معرفی کرده که دارای شرایطی هستند و حجت امام بر مردم بوده و باید از آنها تقلید کنند.[4]
پینوشت:
[1]. مجمع البيان، طبرسی، ج5، ص44.
[2]. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج1، ص183.
[3]. رجال النجاشی، نجاشی، ج1، ص10.
[4]. وسائل الشيعة، شيخ حر عاملی، ج20، ص140.
دیدگاهها
mansur
1402/04/14 - 08:14
لینک ثابت
«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ
افزودن نظر جدید