عبدالحمید و حقوق اقلیتها
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید بیش از سه ماه است که هر هفته در آتش اغتشاشات می دمد و در موقعیتی قرار گرفته که از او انتظار دارند که در سخنرانی نمازجمعه هر هفته دست به انتقاد از نظام اسلامی بزند (البته گاهی در میان هفته نیز با یک توییت جنجالی، شوک دیگری به افکار موافقین خود میدهد.) این هفته نیز توقع مخاطبین خود را برآورده کرد و همان انتقادات تکراری خود را با بیان دیگری مطرح کرد. چند هفته است که رسانههای وهابی برای پوشش این سخنرانیها به خط شده و خطبههای او را به طور مستقیم پخش میکنند. پس از آن سخنان او را تقطیع کرده و قسمتهایی که انتقاد صریحتر به حکومت اسلامی مطرح شده را منتشر می کنند و از افرادی به عنوان کارشناس برای تحلیل سخنان او به صورت تلفنی استفاده میکنند.
یکی از انتقادات وی در این هفته، پرداختن به حقوق اقلیتها است؛ وی گفته است: «بهاییها حقوق انسانی و حقوق شهروندی دارند و اگر کسی خدا را هم قبول نداشته باشد، حقوق انسانی دارد؛ اینکه در گذشته یکی از اسلام برگشته و به راه دیگری رفته یا ختم نبوت را انکار کرده، آن گذشته است و نسل جدیدی آمده که نمیتوان آنها را مرتد دانست.» «بهاییان، دراویش، مسیحیان، حکم مذاهب، اقوام و ادیان مختلف که در انسانیت و وطن با ما شریک هستند، باید برابر دیده شوند.»
عبدالحمید که هر هفته با سوژه ای، سعی در تحریک احساسات دارد، این بار قصد دارد با حمایت از اقلیتهای مذهبی در کشور، نظر آنان را جلب کرده و صف خود را در مقابل حکومت اسلامی مستحکم جلوه دهد. وی با این سخنان، این طور وانمود میکند که در ایران به اقلیتهای مذهبی ظلم شده و آنان مورد تبعیض قرار میگیرند.
این مظلوم نمایی و تظلم خواهی، خود ظلمی به نظام جمهوری اسلامی ایران است.
در ایران طبق اصل دوازدهم قانون اساسی، مذاهب اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند، اما بهائیان در این چارچوب تعریف نمیشوند؛ زیرا نه دین هستند و نه مذهب، (بلکه پیشینه تاریخی آنها ماهیت سیاسی و جاسوسیِ تشکیلاتی دارد) و بر اساس اصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی، تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند؛ اما طبق اصل چهاردهم،(1) مانند باقی افراد غیر مسلمان، با بهائیان، با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل میشود و حقوق انسانی آنان رعایت میشود. این اصل در حق آنان تا زمانی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدامی نکنند، معتبر است و مادامی که بر ضد اسلام و انقلاب فعالیت کنند و جاسوس استعمارگران شوند، طبق قانون با آنان برخورد میشود.
اما طبق نظر اهل سنت و فتاوای بزرگان این مذهب، بهائیت یک دین ساختگی است و پیروان آن مرتد و کافر هستند. بر اساس نظر دارالافتاء الازهر مصر بهعنوان بزرگترین مرجع دینی اهل سنت در جهان، «بهائیت یک فرقه و گروه مرتد از اسلام است، درست نیست که به آن(بهائیت) ایمان آورد و با آنها مشارکت کرد و نسبت به ایجاد جمعیتها و مؤسساتی که ایجاد میکنند، نباید بیتفاوت بود و چشم پوشید. این به آن سبب است که آنها بر اساس عقیده به حلول و تشریع غیر از آنچه خداوند نازل کرده و ادعای نبوت و حتی ادعای الوهیت به وجود آمدهاند؛ لذا مجمع بحث های اسلامی در زمان شیخ جادالحق این فتوی را صادر و مجمع کنونی نیز آن را تأیید میکند.»(2)
شیخ جادالحق رئیس سابق الازهر مصر در عبارتی صریح چنین میگوید: «بابیت و بهائیت فکری است که از اختلاط فلسفهها و دینهای متعدد به وجود آمده و در آن چیز تازهای وجود ندارد که امت اسلامی برای اصلاح حال و وضع خویش در همه مسائل به آن احتیاج داشته باشد، بلکه در واقع چیزی است که برای خدمت کردن به صهیونیسم و استعمار شکل گرفته است و مجموعه افکار و یک دین ساختگی است که امت با آن آزمایش میشود و به نام دین اعلان جنگ بر علیه اسلام است.»(3)
در کتاب «فتاوای دارالافتاء عینالعلوم گشت» که به لحاظ فکری، وابسته به عبدالحمید هستند نیز در ارتباط با بهائیت آمده است: «فرقه بهائیت از فرقههای ضاله و گمراه بوده و از دایره اسلام خارج است و اگر خودشان را مسلمان مینامند، پس زندیق، مرتد و واجبالقتلند و اگر خود را مسلمان نمیدانند، پس باید مانند یک ذمّی در کشور اسلامی زندگی کنند و اگر بر خلاف حکومت اسلامی و مسلمانان اقدامی کردند، طبق مقررات با آنها برخورد میشود.» همچنین در کتاب فتاوای منبعالعلوم کوهون اثر محمدعمر ملازهی نیز در فتوایی مشابه اشاره شده است که کفر بهائیت بین شیعه و اهل تسنن مورد اتفاق است.(4)
بنابراین مشخص می شود که اولاً این اظهارات عبدالحمید هم تشویش اذهان عمومی است و با اینکه جمهوری اسلامی تا زمانی که بهائیان اقدامی علیه امنیت ملی و اسلام انجام نداده باشند مانند دیگر غیر مسلمانان، با آنان کاری ندارد و ثانیاً خلاف مبانی و فتاوای اهل سنت است و نشاندهنده سیاسی بودن سخنان اوست و در راستای این است که به عنوان رهبر مخالفین مطرح گردد.
ما نیز نصیحت او به علما را به وی گوشزد میکنیم که گفته است عالم برگردد به شغل اصلی خودش؛ او خود گفته که اعتقاد زیادی ندارم که عالم برود در رأس کار؛ من زندگی عادی خود را بر پادشاهی ترجیح میدهم؛ ما نیز به او سفارش میکنیم به جای مخالفت با حاکم و قرار گرفتن در نقش رهبر کودتا و سیاسی کاری، با ترفند جذب حداکثری که موجب شده برای رضایت مخالفین اسلام و امر حجاب و راضی کردن بهاییان، تمام احکام دینی خود را زیر پا بگذارد، به زندگی علمی خود برگردد و بیش از این خود را مفتضح نکند.
پینوشت:
1. اصل چهاردهم قانون اساسی: به حکم آیهی شریفهی «لا يَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوکُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ (ممتحنه/8) خداوند شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد، خداوند کسانی را که با عدالت رفتار میکنند، دوست دارد.» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام، جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدامی نکنند.
2. رجانیوز، «اعضای فرقه ضاله بهائیت در آغوش آلخلیفه»، شناسه خبر : 99044، 15 بهمن 1390.
3. همان.
4. کیهان، «ننگ حمایت از حزب صهیونیستی و انگلیس ساخته بهائیت»، کد خبر: ۲۵۷۰۶۷، ۱۱ دی ۱۴۰۱.
دیدگاهها
mansur
1401/10/17 - 15:49
لینک ثابت
عضو دانشگاه الازهر: موضع
افزودن نظر جدید