تناقض گویی رهبران فرقه اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ رهبران فرقه اهل حق از آنجا که بسیاری از آموزه ها و عقاید این فرقه به دور از حقیقت است، لذا برای حفظ و بقای خود در کنار سایر مذاهب اسلامی و با هدف فریب افکار عمومی نسبت به انحرافات اعتقادی این فرقه، به آموزه های سایر مذاهب از جمله مذهب شیعه، در کلام و نوشته های خود تمسک جسته اند. از طرفی نیز برای رضایت و محبوبیت درون فرقه ای خود در محافل خصوصی، نظراتی متناقض بر زبان جاری می کنند.
در فهرست رهبران مشهور و دارای نفوذ فرقه اهل حق می توان از نورعلی الهی نام برد چرا که آثار متعددی از وی به جا مانده که این آثار از منابع مهم فرقه اهل حق به شمار می روند. از مقایسه دو اثر مهم نورعلی الهی یعنی «برهان الحق» و «آثار الحق» تناقض گویی مؤلف مشهود است.
نویسنده مذکور در کتاب «برهان الحق» اشاره نموده است: «اهل حق یکی از سلاسل عرفای شریعت محمدی (صلی الله علیه و آله) می باشد.» یا در ادامه می نویسد: «اهل حق ائمه هدی را حضرت علی(علیه السلام) و یازده فرزندش از امام حسن تا محمد مهدی می دانند و دارای مذهب شیعه اثنی عشری هستند.»؛ «اهل حق تمام تکالیف شرعی خود را طابق النعل بالنعل دستورات شارع مقدس مرعی می دارند»؛«اهل حق، مسلمان و تابع احکام قرآن است».(1)
اکنون با توجه به گفتارهای فوق، نظر شما را به گفتارهای دیگری از نورعلی الهی در کتاب «آثار الحق» جلب می کنم که نقض کننده تمامی گفتارهای قبلی است و تنها هدف وی از این گفتارها فریب افکار عمومی مردم است.
دين همين است كه من گفتهام بقيه حاشيه و فروعات است.(2) سرانجام(كتاب مقدس اهل حق) عين قرآن است هر كس قرآن را فهميد، سرانجام می فهمد و هر كس هم سرانجام را فهميد قرآن را فهميده است.(3) وقتی به مقام وحدانيت رسيد، ديگر تفرقه فكری برايش باقی نمی ماند احتياجی هم به ترتيب در عبادات مقرره ندارد.(4) ما كاری به فروعات نداريم.(5) ما پيرو دين سلطان اسحاق هستيم همهاش را تحقيق كردهام نه تقليد عمل می كنم و هيچ اصراری هم ندارم كسی قبول كند يا نه.(6) دايره وار جمع گرفتن همه جا قبله است وديگر جهتی نيست.(7) كعبه ما همان جم است پس وقتی در جم حاضر می شويم بايد احرام ببنديم.(8) نورعلی، علم خداوند را منكر است و می نويسد: «خدا نخواست بداند كه عزازيل سجده خواهد كرد يا نه... زيرا اگر خدا ميدانست كه عزازيل كدام راه را انتخاب خواهد كرد.(9) نورعلي الهي خوردن چاي را حرام ميداند و ميگويد: اگر من را بين مرگ و چاي خوردن مخير بگذارند، مرگ را انتخاب ميكنم.(10) سلطان (اسحاق را از علي بيشتر دوست دارم، چون ذات سلطان بعد از علي بوده و تكميلتر از جامه علی است.(11) نورعلی خط می كشد حتی عزازيل هم از اين خط نمی تواند بگذرد.(12) من مخالف كسانی هستم كه می گويند پيغمبران معصومند.(13) من به قرآن و حديث كاری ندارم.(14) قرآن در اصل 32 جز بوده است.(15) فقط قرآن است كه از آن تحذيف شده.(16)
نویسنده با این نظرات متناقض، ادعای مسلمانی و اهل حق بودن را شعار قرار داده تا مسلمان و خاندانهای اهل حق را به دين ابداعی خود كه نه شباهت به اسلام دارد و نه اهل حق، دعوت كند. آری اينگونه است كه نورعلی اتباع خويش را در خط انهدام اسلام تربيت می كند و می گويد: «اينكه در اسلام اينقدر درباره نماز و روزه مرسومی سخت گرفتهاند برای اين است كه شعائر دينی از بين نرود و دين باقی بماند و الا برای ما همان حضور قلب، با هر زبانی، كافی است. (17)
پی نوشت:
(1). برهان الحق،الهی،نورعلی،جیحون،ص 6-10-138
(2). آثار الحق، الهی،نورعلی،جیحون، ج1، گفتار 2077
(3). همان، ج 1، گفتار 1587
(4). همان، ج 1، گفتار 253
(5). همان، ج 1، گفتار 3004
(6). همان، ج 1، گفتار 1570
(7). همان، ج1، گفتار 692
(8). همان، ج2، گفتار 234
(9). همان، ج 1، گفتار 612
(10). همان، ج 1، گفتار 628
(11). همان، ج1، گفتار 1570
(12). همان، ج 1، گفتار 1880
(13). همان، ج1، گفتار 527
(14). همان، ج1، گفتار 1056
(15). همان، ج1، گفتار 1386
(16). همان، ج1، گفتار 494
(17). همان، ج1، گفتار 699
افزودن نظر جدید