آیا عزاداری شیعیان بدعت است؟ (قسمت دوم)
گریه و نوحه سرایی و عزاداری بر غریب و مظلوم کربلا، همان مزد رسالت است که در قرآن به آن اشاره شده است. خداوند در قرآن می فرماید: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن اهل بیتم.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از سوی مفتیان وهابی مطرح می شود، چرایی عزاداری شیعیان برای امام حسین (علیهالسلام) است. آنان با توهین به عزاداران اهل بیت (علیهمالسلام) و شرک دانستن عزاداری شیعیان، این عمل را مخالف با قرآن و سنت پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآله) میدانند و معتقدند شیعیان با ایجاد بدعت در دین و عزاداری برای امام خود، سنتهایی را ایجاد کردهاند که عملی حرام و بدعتی جدید در دین است و عزاداری آنان ریشه در فرهنگ و آموزههای اسلامی ندارد؛ لذا بر این اساس عزاداری برای امام حسین (علیهالسلام) حرام بوده و هر کسی که معتقد به انجام آن باشد، به نوعی مشرک بوده و بدعتگذار در دین است.
در پاسخ به این شبهه یک نکته بیان می شود:
شیعیان با استناد به منابع معتبر روایی اهل سنت به عزاداری عایشه همسر رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) اشاره میکنند. احمد بن حنبل مینویسد: «وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَةٍ، وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ، وَأَضْرِبُ وَجْهِی.(1) رسول خدا (صلیاللهعیلهوآله) از دنيا رفت در حالیکه سرش در دامن من بود، من سر او را بر بالشی نهادم و سپس برخاستم و با زنان دیگر عزاداری میکردیم و بر صورتهایمان میزدیم.»
مفتیان وهابی به توجیه عزاداری عایشه برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرداختهاند و به هر شکل ممکن قصد دارند تا عزاداری را برای دیگر افراد صالح و مومن را عملی بدعی معرفی کنند. این در حالی است که صالحی شامی در کتاب سبل الهدی و الرشاد پیرامون عزاداری عایشه برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و جواز عزاداری به لغات خاص در سخنان عایشه اشاره میکند. عایشه در هنگام توضیح نحوه عزاداریش از کلمه التدم استفاده میکند.
صالحی شامی در توضیح این کلمه مینویسد: «التدم: سهيلی و ديگران گفتهاند «التدام» به معنی زدن با دست بر صورت است؛ لادم نیز زنی است كه به صورتش میزند و جمع آن لدم است ... و اين كار حرام نيست؛ زيرا حرمت تنها بر فرياد كشيدن و نوحه خوانی آمده و پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) زنانی كه به صورت خويش میزنند را لعنت نكرده است و درست است كه مطرح نشده، اما اين كار در زمان مصيبت مكروه است و ترک آن شايستهتر است؛ اما برای هر کسی به غیر از پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) صبر در همه مصائب شايسته است، جز برای پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) كه در مصيبت او صبر ناشايست است.»(2) بر اساس این سخن از صالحی شامی، عزادرای امری جایز است.
نکته ای که به دست می آید این است که با فرض صحت عزاداری، آیا نوحه خوانی و ضجه کشیدن و اعمالی از این دست کارها که از سوی شیعیان انجام می شود، دلیل قرآنی و جواز شرعی دارد؟ بر اساس نظر صالحی شامی عالم مشهور اهل سنت، تنها عزاداری مجوز شرعی دارد، اما آیا نوحه خوانی و یا فریاد زدن مجوز دارد؟
باید در ابتدا گفت، شیعیان در مراسم عزاداری اهل بیت (علیهم السلام) تنها صدای خود را به استغاثه و ندبه برای آن امام بالا میبرند و این امری درون مذهبی است که در روایات شیعه از ائمه معصومین (علیهم السلام) بر تأکید ضجه و گریه روایاتی بیان شده است که به طور جامع در دعای ندبه به آن اشاره شده است.
عزاداری و نوحه خوانی برای امام حسین (علیهالسلام) تنها در بین شیعیان رایج نبوده و از زمان شهادت امام (علیهالسلام) یعنی بعد از واقعه عاشورا مجالس نوحه خوانی برای امام حسین (علیهالسلام) در مدینه برگزار میشد.
به عنوان نمونه ابن حمدون یکی از علما و مورخین مشهور اهل سنت است که در کتاب خود به موضوع عزاداریهای مردم مدینه که بعد از قیام و نهضت سیدالشهداء (علیهالسلام) برگزار شده، اشاره میکند.
نکته قابل توجه آن است که قطعاً در میان مردم مدینه صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) تابعین حضور داشتند و این عمل یعنی عزاداری خود، دلیلی بر جواز انجام آن است. ابن حمدون در کتابش مینویسد: «هنگامی که حسین بن علی (علیهماالسلام) به شهادت رسید، به مدت یک سال در تمامی خانههای مدینه برای او مجلس نوحه خوانی برقرار بود و سپس در سال دوم هر جمعه مجلس نوحه خوانی برگزار میکردند و در سال سوم هر ماه مجلس نوحه خوانی برگزار میشد و مروان بن حکم و مسور بن مخرمه در حالی که چهره خود را پوشانده بودند، وارد این مجالس میشدند و به شدت میگریستند تا نوحه خوانی تمام شود.»(3)
این روایت تاریخی دلیلی بر نوحه خوانی صحابه و بکاء و گریه آنان بر سید شهیدان است و تبعیت از صحابه بر سایر پیروان سنت واجب است. این استدلال بیانگر آن است که مخالفت وهابیها با نوحه خوانی برای اهل بیت (علیهمالسلام) ریشه در تعصب کور و جاهلیت آنان و نشانه بغض به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و خاندان رسالت دارد.
پینوشت:
1. أحمد بن محمد بن حنبل، مسند، ج43، ص369، رقم: 26348، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421 هـ - 2001 م. «وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَةٍ، وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ، وَأَضْرِبُ وَجْهِي»
2. صالحی شامی، سبل الهدى والرشاد، ج12، ص267، دار الكتب العلمية – بيروت، چاپ اول، 1414هـ ق. «(ألتدم). قال السهيلي وغيره: الالتدام: ضرب الخد باليد، واللادم: المرأة التي تلدم والجمع: اللدم بتحريك الدال وقد لدمت المرأة تلدم لدما ولم يدخل هذا في التحريم، لأن التحريم، إنما وقع على الصراخ والنوح ، ولعنت الخارقة والحالقة والصالقة - وهی الرافعة لصوتها - ولم يذكر اللدم لكنه وإن لم يذكر فإنه مكروه فی حال المصيبة ، وتركه أحمد إلا على أحمد صلى الله عليه وسلم فالصبر يحمد فی المصائب كلها إلا عليك فإنه مذموم.»
3. ابن حمدون، التذکرة الحمدونیة، ج9، ص149، تحقیق: إحسان عباس، بکر عباس، نشر دار صادر - بیروت،، چاپ اول، 1996م. «لمّا قتل الحسین بن علیّ علیهما السلام کان النّوح علیه بالمدینة فی کلّ بیت سنة کاملة، ثم نیح علیه فی السنة الثانیة فی کلّ جمعة، ثم نیح علیه فی الثالثة فی کلّ شهر. وکان مروان بن الحکم والمسور بن مخرمة یدخلان إلیهم مقنّعین فیبکیان أشدّ بکاء حتى ینقضی النّوح.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید