پرویز رجبی، باستانگرا یا باستان ستیز؟
دکتر پرویز رجبی، نه باستانگرا بودند و نه باستان ستیز. بلکه باستان نگر بودند. اما در همان باستان نگری خود، دچار خطاهایی شدند که لازم است نقد و بررسی شود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مرحوم دکتر پرویز رجبی (1318-1390 هجری خورشیدی)، تاریخدان، مترجم، ایرانشناس و منتقد اجتماعی ایرانی بود.(1) ایشان در سال 1349 خورشیدی، از دانشگاه گوتینگن آلمان (Georg August Universität Göttingen) مدرکِ دکترا گرفتند و پس از بازگشت به ایران، در دانشگاه اصفهان استخدام شدند. اما پس از مدتی، توسط ساواک از دانشگاه اخراج شدند.
پس از انقلاب اسلامی، مدتی راننده سرویس مهد کودک بودند ولی در نهایت به دانشگاه بازگشتند و سرانجام ریاستِ بخشِ ایرانشناسی دایرة المعارف بزرگ اسلامی را به عهده گرفت.
پرویز رجبی، باستان ستیز؟
پرویز رجبی، در مجموعه 5 جلدی «هزارههای گمشده» به روایت تاریخ پیرامون زرتشت، دین زرتشتی، زرتشتیان و همچنین سلسلههای هخامنشی، اشکانی، ساسانی و... پرداخت و در این کتابها، برخی از حقایق تاریخی را روایت کرد. حقایقی که به مذاق باستانگرایان خوش نیامد. او در اواخر زندگی اش، در مصاحبه با برخی رسانهها، به انتقاد از جریان باستانگرای آریایی پرداخت. همین سبب شد که باستانگرایان آریایی (مدعیان گفتار نیک و کردار نیک) به ترور شخصیت و تخریب ایشان دست بزنند.
جریان باستانگرا و دوستداران کوروش هخامنشی مدعی اند که پدرِ پرویز رجبی، از فعالان فرقه دمکرات آذربایجان بود که به شوروی فرار کرد و لذا پرویز رجبی، پانتُرک و تجزیه طلب و وطنفروش بود! در پاسخ میگوییم اولاً طبق کدام سند، پدر پرویز رجبی این گونه بود؟ چه بسا این هم از تهمتها باشد. ثانیاً فرض کنیم پدرِ ایشان مُجرم بوده، حال، طبق کدام قاعدهی عقلانی، پسر را به جُرم پدر مجازات باید کرد؟
پرویز رجبی، باستانگرا؟
آثار پرویز رجبی از آثار تاریخی گرفته تا نوشتههای اجتماعی و ترجمههای داستانی و... همگی آثاری خواندنی و قابل توجه اند. هم قابل قبول و هم قابل نقد. ما نمیخواهیم و نمیتوانیم به دکتر پرویز رجبی، نگاه صفر و صدی داشته باشیم. بلکه میکوشیم منصفانه به شخصیت و افکار ایشان نگاه کنیم، برخلاف باستانگرایانی که ادعای کردار نیک دارند ولی در خدمت صهیونیزم و جبهه مافیای بی نظمی جهانی اند.
به هر روی، بنده (نگارنده این نوشتار) بارها در آثار پرویز رجبی، سخنانی در تمجید غلوآمیز درباره کوروش دیده ام. مثلاً ایشان، منشور کوروش (استوانه کوروش در بابِل) را نخستین بیانیه حقوق بشر نامیدند.(2) حال آنکه ما مقالات متعددی درباره این منشور نوشته ایم و با دلیل و مدرک و سند، تبیین کردیم که کفه ترازو، جعلی بودن استوانه را نشان میدهد.(3) ثانیاً منشور کوروش، یک بیانیهی تبلیغاتی و به عبارتی، یک دروغ نامه است که کوروش در آن، با حمایت کاهنانِ دزد و حیله گر، به خودستایی پرداخته حقایق را وارونه جلوه داده است.(4)
یا دکتر پرویز رجبی، در جایی نوشتند که نمیتوان صفتِ منفی متوجه کوروش کرد.(5) حال آنکه از دید ما، واقعیت چیزی دیگر است. به راستی، این سخن دکتر پرویز رجبی، سخنی باستان ستیزانه است؟ بدیهی است که خیر. بلکه میتوان گفت این سخن، سخنی باستانگرایانه است. ولی ما نمیخواهیم ایشان را باستانگرای افراطی بنامیم. بلکه باور داریم دکتر پرویز رجبی، نه باستانگرا بودند و نه باستان ستیز. بلکه باستان نگر بودند. اما در همان باستان نگری خود، دچار خطاهایی شدند که لازم است نقد و بررسی شود.
پینوشت:
1. هاید ماری کخ، از زبان داریوش، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر کارنگ، 1379، پشت جلد.
2. پرویز رجبی، هزارههای گمشده، جلد دوم: هخامنشیان به روایتی دیگر، تهران: توس، 1380، ص 90.
3. بنگرید به: «منشور کورش، جعلی است. قدمت تاریخی ندارد»
4. بنگرید به: «کدام منشور؟ کدام حقوق بشر؟ گفتاری از جان لی (John WI Lee)»، «خودستایی... و دیگر هیچ!»
5. پرویز رجبی، هزارههای گمشده، جلد دوم: هخامنشیان به روایتی دیگر، تهران: توس، 1380، ص 112.
دیدگاهها
ss
1401/05/04 - 23:51
لینک ثابت
سلام. مصاحبه جنجالی رجبی
افزودن نظر جدید