مصلحت و تقدیر مخالف قانون جذب
مصلحت انسان گاهی اوقات ایجاب می کند که انسان به دعاها و خواسته هایش نرسد؛ این فکت دینی کاملا قانون جذب را رد می کند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بنیان گذاران قانون جذب قائلند که این قانون یک راز بزرگ است که آنها این را کشف کردهاند. از این فرضیه بسیار صحبت می کنند و آن را به هر مسئله ای در زندگی انسان تسری می دهند.
در آثار مدعیان قانون جذب آمده است: «تو همه چیز را به طرف خود جذب میکنی: مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که بر آن سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی. مثل آهنربا همه اینها را به طرف خویش جذب میکنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق میافتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.»[1] کتب و سخنرانی های این افراد را وقتی می بینیم، برای تلاش مرتبه ای قائل نیستند؛ «همانگونه که عمل جذب آهنربا به آسانی انجام میشود؛ قانون جذب دربارهی شما نیز بیتلاش و تکاپو عمل میکند.»[2]
در مواجهه با بعضی افراد در جامعه این موضوع را می بینیم که افرادی حتی از کار و شغلی که داشته اند خارج شده و انصراف داده اند تا بتوانند در خانه بنشینند و تصورات خود را فعال کنند و به خواسته های خود برسند!
به قانون جذب، اشکالات فراوانی وارد است که در قسمت جستوجو سایت می توانید آنها را مطالعه کنید.[3] اما اشکال اساسی به این فرضیه همین عدم تلاش است! آیا انسان می تواند بدون تلاش به خواسته های خود برسد؟ چند نفر از میلیاردها افراد در جهان بدون تلاش و صرف تصور ذهنی به خواسته خود می رسند؟
البته در برخورد با افرادی که آشنایی کمتری با کتب و اعتقاد بنیان گذاران قانون جذب دارند، می بینیم که آن ها منکر تلاش نمی شوند! و می گویند قانون جذب می گوید: «باید تلاش کرد.» گرچه تلاش در گفتمان طرفداران قانون جذب جایگاهی ندارد، اما سوالی که از این افراد می شود این است که اگر فرد اگر تصویرسازی کند و برنامه ریزی بکند و تلاش هم بکند، چه رازی هست که کشف شده است؟ این مسئله را که همه می دانند برای رسیدن باید تفکر کرد و سپس تلاش کرد، پس رازی در کار نیست.
بالاتر از آن ما در دین مسئله «مصلحت» را داریم. یعنی ممکن است انسان تفکر و تصور کند، تلاش هم بکند ولی مصلحت او چنین نباشد که به خواسته اش برسد. یعنی گاهی برآورده شدن حاجت شخص، به مصلحت و نفع وی نیست و صلاح او در عدم استجابت آن است: «بسا چیزی را خوش نمیدارید و حال آنکه برای شما خوب است. و بسا چیزی را دوست میدارید و حال آنکه برای شما بد است، خدا میداند و شما نمیدانید.»[4] پس خداوند طبق تقدیر وی خواسته های او را برآورده می کند. نمونه های زیادی در زندگی افراد می بینیم که فردی 20 سال به مسئله ای فکر می کند و حتی تجسم می کند، تلاش هایی را نیز در این راستا انجام می دهد ولی به خواسته اش نرسیده است. پس مسئله «مصلحت» در دین نیز مانع از قبول چنین فرضیه ای (قانون جذب) است.
پی نوشت:
[1]. راندا برن، راز، ترجمه نفیسه معتکف، نشر فراروان، ص 32.
[2]. شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نشر نسل نواندیش، ص 34.
[3]. «جست و جو»
[4]. بقره/216.
افزودن نظر جدید