بررسی علت تشییع و دفن شبانه حضرت زهرا (س)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مفتیهای وهابی معتقدند، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) با اولین خلیفهی اهل سنت بیعت کردند و همچنین با او تعاملات فراوان داشتند و از رسیدن بعضی از اصحاب به خلافت نیز رضایت داشتند و اینکه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شرم داشتند نامحرمی حجم پیکرشان را ببیند، باعث شد به امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) وصیت کنند تا شبانه بدن ایشان دفن شود. همچنین حضرت علی (علیهالسلام) به دلیل قداست صدیقهی شهیده (سلاماللهعلیها) از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای شرکت در تشییع، دعوت نکردند؛ زیرا حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از مرد فقیری که نابینا بود و به درب خانهی ایشان آمده بود، روی خود را پوشاندند و میخواستند این قداست در هنگام تشییع بدن ایشان نیز باقی بماند.
با این نکات، یک سؤال مطرح میشود که آیا این ادعای مطرح شده از جانب وهابیون در خصوص علت دفن شبانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) صحیح است؟!
در پاسخ به این ادعا چند نکته بیان میشود:
نکته اول:
بر خلاف ادعای باطل مفتیهای وهابی، بنا بر آنچه در منابع معتبر اهل سنت بیان شده، صدیقهی شهیده (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر مبارک خود، هیچگاه از غاصبان خلافت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) راضی نشدند و علت دفن شبانه حضرت و عدم دعوت از صحابه در تشییع پیکر مطهر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نارضایتی ایشان از بعضی اصحاب پدر بزرگوارشان است.
بخاری محدث مشهور اهل سنت، در کتاب صحیح خود به این نکته مهم اشاره میکند و مینویسد: «فاطمه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از ابوبكر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.»[1]
ابن قتیبه دینوری در کتاب الامامة والسیاسة مینویسد: «هنگامی كه آن دو خلیفهی اهل سنت برای عیادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به درب خانه آمدند، صدیقه شهیده (سلاماللهعلیها) به آنان اجازه ورود ندادند. در این هنگام آن دو نفر از امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) درخواست کردند تا نزد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وساطت كنند و اجازه حضور در خانه برای عیادت را بدهند. دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمودند: علی جان! این خانه، خانه شما است و شما صاحب اختیار هستید.»[2]
نکته مهم در بیان این روایت معتبر آن است که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) برای دفع بهانههای محتمل از جانب بعضی از اصحاب، در مورد کسب رضایت از حضرت زهرا (صلیاللهعلیها) به آن دو صحابی اجازه ورود به منزلشان را دادند تا در آینده ادعا نشود، ما میخواستیم رضایت دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را به دست بیاوریم و علی (علیهالسلام) مانع حاصل شدن آن رضایت شد.
در ادامه ابن قتیبه مینویسد: «هنگامی كه آن دو نفر از حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) عذرخواهی كردند، حضرت درخواست آنان را نپذیرفتند.
صدیقه شهیده (سلاماللهعلیها) به آن دو نفر فرمودند: شما را به خدا سوگند میدهم! آیا شما از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نشنیدید كه فرمودند: خشنودی فاطمه خشنودی من، و ناراحتی او ناراحتی من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خشنود کند، مرا خشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند، مرا ناراحت كرده است؟! آن دو نفر در جواب حضرت، اعتراف كردند و گفتند: ما از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) همانگونه که شما فرمودید، شنیدیم. فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) پس از شنیدن تأیید آن دو نفر فرمودند: پس من خدا و فرشتگان را شاهد می گیرم كه شما دو نفر باعث اذیت من شدید و مرا ناراحت كردهاید و قطعاً در ملاقات با پدرم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از شما دو نفر شكایت خواهم كرد.» حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) در ادامه فرمودند: «به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم كرد.»[3]
با بیان این واقعه از زبان علمای مشهور اهل سنت مشخص میشود، کدورت بین صدیقهی شهیده (سلاماللهعلیها) و آن دو نفر هیچگاه از بین نرفت و آنان نتوانستد رضایت حضرت را به دست آوردند. عبدالرزاق صنعانی عالم مشهور اهل سنت، با تکمیل این اتفاق در کتاب خود مینویسد: «حسن بن محمد نقل کرده: فاطمه دختر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شب دفن شد تا ابوبكر بر پیكرش نماز نخواند. زیرا كدورتی بین آن دو وجود داشت.»[4]
نکته دوم:
مفتیهای وهابی با توهین به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ادعا میکنند علت بغض و کدورت حضرت، ممانعت خلیفهی اول اهل سنت از مالکیت صدیقهی شهیده (سلاماللهعلیها) بر سرزمین فدک بوده است. بخاری در صحیح خود به نقل از خلیفهی اول اهل سنت مینویسد: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: ما چیزى را به ارث نمیگذاریم و آنچه از ما بماند، صدقه است. فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) با شنیدن این سخن غضبناک شد.»[5]
در پاسخ به این توهین بیان میشود: در جریان فدک، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) نزد ابوبکر رفتند و از او درخواست دریافت حق شرعی خود، که به فرموده قرآن «فیء» بوده را کردند. قرآن در این باره میفرماید: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاكِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ [حشر/7] آنچه خدا از [اموال و زمینهای] اهل آن آبادیها به پیامبرش بازگرداند، اختصاص به خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد.»
نکته مهم بحث وقتی مطرح میشود که محدثین مشهور اهل سنت قائل هستند اگر کسی مالی را طلب کند که از آنِ او نیست، خلود دائمی در آتش جهنم دارد. مسلم نیشابوری مینویسد: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: هر کس مدعی چیزی که مالِ او نیست شود، از ما نیست و باید جایگاه خود را در آتش دوزخ فراهم ببیند.»[6]
فقهای اهل سنت در مورد این روایت مینویسند: «قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) که فرمود اگر کسی چیزی را طلب کند که مال او نیست، شامل تمام دعواهای باطل میشود، از جمله دعاوی مالی ناحق و در مورد چنین کسی، خداوند وعده آتش جهنم داده است و او مستحق آتش است.»[7]
در جریان طلب حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از میراث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و قضیه فدک، دو ادعا وجود دارد.
اول: خلیفه اول اهل سنت ادعا کرد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چیزی به عنوان ارث باقی نمیگذارد و خودش مالک سهم الارث پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شد.
دوم: طبق صحیح بخاری، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) ادعای حق میراث و حق فیء و مالکیت بر فدک کردند و این مال را حق شرعی خود معرفی کردند.
اما یک سؤال مهم؛ آیا ادعای مالی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از ارث پدر خود، حق قانونی و شرعی بوده؟ یا ادعای مالی خلیفه اول اهل سنت، از غصب فدک و بازپس گیری آن و ممانعت از پرداخت میراث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قانونی و شرعی بوده است؟!
طبق حدیث صحیح مسلم نیشابوری و نظر فقهای اهل سنت، آیا حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) که سیده زنان بهشت هستند ادعای باطل داشتهاند و در جهنم خلود ابدی خواهند داشت؟! یا آنکه دیگران به دلیل ادعای مالی خود که در مقابل حضرت داشتند، در جهنم همیشه میمانند؟ چگونه ممکن است سیده زنان بهشت، اهل جهنم باشد و در آتش خلود ابدی داشته باشد!
پینوشت:
[1]. بخاری، صحیح بخاری، دار ابن كثیر، الیمامة، بیروت، ج3، ص1126، ح2926. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ ... حتی تُوُفِّیتْ.»
[2]. دینوری، الإمامة والسیاسة، دار الكتب العلمیة، بیروت - 1418هـ، ج1، ص17. «كل صلاة أصلیها.... كل صلاة أصلیها.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. همان
[4]. صنعانی، المصنف، المكتب الإسلامی، بیروت، چاپ دوم 1403هـ.ج3، ص521، ح6554و ح6555. «أن فاطمة بنت النبی ... كان بینهما شیء.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. بخاری، صحیح بخاری، دارطوق النجاة، چاپ اول، ج4، ص79. «فَقَالَ لَهَا أَبُو بَكْرٍ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ...فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ.»
[6]. مسلم، صحیح مسلم، دار إحیاء، ج1، ص79. «سَمِعَ ... مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ...»
[7]. احكام الأحكام، تقی الدین أبی الفتح، دارالكتب العلمیة، ج4، ص75. «و قوله ... ذلك تعیین دخوله النار.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید