نقد علامه جعفری بر مولوی درباره شادی روز عاشورا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علامه جعفری نگاه صوفیانه مولوی را درباره اینکه روز عاشورا روز شادی و سرور است، نه روز عزاداری را نکوهش کرده و در کتاب خود به نقد و تحلیل اشعار مولوی در این مورد پرداخته است. علامه جعفری آزادانه و منصفانه به نقد این اشعار پرداخته و علیرغم قبول برخی از این اشعار میگوید: «اما اینگونه که میگویند:
چونکه ایشان، خسرو دین بودهاند *** وقت شادی شد، چو بگسستند بنـد
ســوی شـاد روان دولـت تاختند *** کنــده و زنجیـر را انــداختـنــد
دور مُلک است و گـه شاهنشهــی *** گـر تـو یک ذره، از ایشـان آگهی
مطلب به گونه کامل صحیح و منطقی است و در اخبار معتبر آمده است که در روز خونین عاشورا، با افزایش مصیبت و ناراحتی، نشاط امام حسین (علیهالسلام) بیشتر میشد و صورتش گلگون میگشت و ما از شخصیت امام حسین (علیهالسلام) همان عظمت را سراغ داریم که جلالالدین متذکر شده است و سخنان خود آن شهید راه حق و عدالت، از آغاز خروج از مکه تا آخرین لحظات زندگانیاش هم این حقیقت را بازگو میکند. ولی جلالالدین این حقیقت را هم میبایست در نظر بگیرد، که اگر این منطق صحیح باشد، که مردان الهی با کشته شدن رو به دیدار خدا میروند، پس جای شادی و سرور و وجد است، نه جای تأثر و گریه. این نتیجه را هم میتوان گرفت که: کشندگان مردان الهی، خدمت بزرگی به آنان انجام میدهند، که قفس آنان را میشکنند و مرغ روحشان را به عالم ملکوت به پرواز درمیآورند، در صورتی که جلالالدین از زبان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) به آنکس که بهصورت او خدو انداخت میگوید:
تــو نگاریــدهٔ، کف مولیستـی *** آنِ حقـّی، کـردهٔ مـن نیستـــی
نقش حق را هم به امر حق شکـن *** بر زجاجهٔ دوست سنگ دوست زن
در مقابل مشیت مقام ربوبی که برای مدت معینی روحی را در کالبد، برای تکامل بیشتر جای داده است، نباید کسی را جرأت و جسارت شکستن آن کالبد بوده باشد، مخصوصاً شکستن قفس روحی که نتیجهاش فساد و تباه کردن ارواح انسانها بهوسیله تبهکاران، خواهد بود. [1] همچنین اگر این عقیده و منطق مولوی صحیح باشد، پس لعن قاتلین حضرت اباعبدالله (علیه السلام) نیز نباید درست باشد، درحالیکه لعن قاتلین حضرت اباعبدالله (علیه السلام) سیره و روش همه ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده است. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [2] و دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) بارها یزید و قاتلین حضرت را لعن کردند. همچنین در روایاتی به لعن قاتلین حضرت، توسط پیامبران اولوالعزم و عزاداری ایشان برای حضرت، اشاره شده است. [3]
اگر بخواهیم این دیدگاه صوفیان، ازجمله مولوی را بپذیریم باید دیدگاه اهلبیت (علیهم السلام) درباره عزاداری و گریه بر حضرت، خصوصاً در روز عاشورا را کنار بگذاریم. چراکه امام رضا (علیه السلام) به اصحاب خویش میفرمایند: «إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثْتِنَا] الْکَرْبَ [وَ] الْبَلَاءَ إِلَی یَوْمِ الِانْقِضَاءِ [4] همانا روز حسین "روز عاشورا" پلک (یا مژه) چشمان ما را زخم کرده و اشک چشمان ما را جاری کرده. عزیزان ما در سرزمین بلا و سختی (کربلا) مورد توهین واقع شدند و برای ما بلا و سختی را تا آخر عمر به ارث گذاشت.»
درنتیجه قائل شدن به شادی و سرور بهجای عزاداری در روز عاشور، انحراف و کج روی بزرگی است که در زیارت عاشورا به آن اشاره شده و آن را به دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) نسبت داده است. چنانچه میفرماید: «هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْک وَالْعَذابَ الْاَلیمَ. این روز "عاشورا" روزی است که آل زیاد و آل مروان، بهواسطه قتل حضرت حسین (صلوات اللَّه علیه) شاد بودند. پروردگارا تو لعن و عذاب الیم آنان را چندین برابر گردان.» لذا روز عاشورا فقط برای دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) روز شادی و سرور است.
پینوشت:
[1]. محمد تقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد مولوی، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۵۳ ش، ج ۱۳، ص 307-318
[2]. اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 16، سید بن طاووس، نقل از مدرسه عشق، ص 284
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 44، ص 242 – 244
[4]. سید ابن طاووس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال الحسنة، نشر مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ هجری قمری، ج 3، ص 28
افزودن نظر جدید