شیخ دراویش گنابادی و مقایسه تعیین جانشین قطب و امام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مصطفی آزمایش شیخ دراویش گنابادی به استناد کلیپی که نورعلی تابنده در آن ادعا میکند (که گمان میکند- جمله اضافه) دستهای پشت پردهای در این فرقه وجود دارد، (ادعا میکند-مدعی میشود) که نورعلی تابنده(قطب سابق این فرقه) اختیار و اراده کافی برای انتخاب جانشین را نداشته و صحبتهایی که ایشان درباره (جانشینی-حذف) جذبی داشته است با اختیار کامل نبوده، لذا صحبتهای ایشان در مورد جانشینی جذبی را نمیتوان نص صحیحی دانست.
عدهای از مخالفین جذبی معتقدند دستهایی پشت پرده جانشینی جذبی است. به گمان برخی از دراویش، حکومت ایران و نیروهای امنیتی نیز در به قطبیت رسیدن جذبی بیتأثیر نبودهاند. گویا همسر مصطفی آزمایش نیز اینچنین نظری دارد و این را میشود از این سخنانش فهمید که گفت: «تصور میکنم که در یک دهلیزی هستیم که یک توده سیاه متعفن چرکین که 42 ساله بر خاک ما سایه شومش را افکنده و با گازهای سمی که از خودش ساطع میکند، خیلیها را فلج کرده و مأمورانش را در این دهلیز سرازیر کرده»(سند، تاریخ صحبت یا...)
مصطفی آزمایش شیخ مأذون دراویش گنابادی برای اینکه بتواند مریدان این فرقه را نسبت به ادعای خویش قانع کند، بازهم بهمانند همیشه مسئله ولایت و قطبیت در تصوف را به ولایت اهلبیت (علیهم السلام) و تعیین جانشین امام تشبیه و مقایسه کرده است. وی معتقد است که پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) برای تعیین جانشین خویش، اختیار و اراده کافی را داشت ولی امام حسین (علیه السلام) نه، لذا امام سجاد (علیه السلام) نصی برای امامت خویش نداشت. چراکه اگر داشت، در احتجاج بر محمد حنفیه آن را ارائه میکرد و کار به حکمیت حجرالأسود نمیکشید. اگرچه ایشان مقدمه چینی (به ظاهر موجه و) زیبایی برای اثبات ادعای خویش دارند ولی این مقدمه کاملاً مخدوش و نادرست است. زیرا برای به امامت رسیدن امام سجاد (علیه السلام) و دیگر اهلبیت (علیهم السلام) روایات و نصوص زیادی نقل شده است. (چنانچه-حذف) شیخ کلینی در کتاب خود [1] چندین روایت نقل میکند که در آنها نام مبارک حضرت علی بن حسین (علیه السلام) پس از اسم مبارک پدرش حضرت امام حسین (علیهالسلام) آمده است و این روایات، همان نصوصی است که این شیخ دراویش گنابادی مدعی عدم وجود آن برای امامت امام سجاد (علیه السلام) است.
مصطفی آزمایش در ادامه صحبت خویش مبنی(بر) نبود اختیار کافی برای نورعلی تابنده برای معرفی جانشین، این مسئله را به غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشبیه و مقایسه کرده و میگوید: «کسی ضرورت نص صحیح و صریح را زیرسوال نمیبرد. اشکال در فقدان نص صریح و صحیح است... بعد از غیبت کبری شیعیان دو دسته شدند یک گروه اثنی عشریه و گروه دیگر جعفریه که به پیروان جعفر کذاب میگویند. یعنی امام حسن عسکری در شرایطی قرار داشته (شدند بودند)؟؟؟ که آزادی مختارانه بیان اراده خودشان را در حبس خانگی، حصر خانگی(ویرگول) در زندان خانگی نداشتند. یعنی زمانی که آن دجال جبار طاغوت، این امکان را از ولی خدا سلب میکند. وقتی ولی خدا خودش بیان میکند و میگوید من چند سال است که در منزل خودم زندانی و محبوس هستم و احساس نمیکنم که آزادی دارم و برعکس، احساس میکنم که یک دستهایی هست که دارد در سرنوشت من دخالت میکند و میخواهد بهجای من تصمیم بگیرد. این رو اول این ولی خدا اعلام میکند.»
مصطفی آزمایش در حالی سعی دارد که وقایع رخ داده در فرقه خود را با تاریخ ائمه اطهار (علیهم السلام) تشبیه و مقایسه کند که مرتباً در صحبتهای خویش از حکومت دجال میگوید و معتقد است که نورعلی تابنده نیز تحت نفوذ و فشار عدهای از سوی حکومت، جانشینی را به جذبی واگذار کرده است، لذا میگوید: «اگر اراده آزاد نباشد، نص اعتبار ندارد اعم از اینکه مکتوب باشد یا نباشد. اما برای مخدوش کردن نص، دجال طاغوت، دو کار انجام میدهد.(نیم فاصله) یکی اینکه به صورت جعلی نص مجعول درست میکند، یک متن مینویسد و یک امضا زیرش میگذارد و میگوید این نص است، این نص آن ولی است که از دنیا رفته. اما یک موقع میاد(میآید) جوسازی می کند(نیم فاصله) و در آن جو میخواهد پیروان آن ولی را مجبور به قبول طرحی کنند که آن خلیفه جاعل و دجال ریخته است و بگویند جانشین امام آن کسی است که از طرف خلیفه تعیین شده. به این میگویند(نیم) جعل خفی.»
شیخ خارج نشین دراویش گنابادی که رابطه خوبی با نظام و حکومت ایران ندارد، سعی دارد با تحریف تاریخ و تحریف مسئله ولایت اهلبیت (علیهم السلام) به دیگر مریدان این فرقه که با جذبی بیعت کرده و قطبیت او را پذیرفتهاند، اینطور القاء کند که همانطور که برخی از ائمه اطهار (علیهم السلام) نصّی نداشتند و برخی دیگر تحتفشار حاکمیت بودند و تصمیماتی را بر همین اساس گرفتند، در نتیجه روایت نورعلی تابنده هم همانند ایشان است و اگر نورعلی تابنده نصّی صادر کرده است تحتفشار حکومت دجال طاغوت بوده است.
در پاسخ به این شیخ دراویش گنابادی باید گفت که اولاً دجال و طاغوت خواندن حکومت کشور مسلمان ایران، سخنی سخیف و ناپسند است که جز از یک خائن برنمیآید. ثانیاً برچسب دخالت کردن حکومت ایران، در تعیین جانشین رئیس یک فرقه با این مهملبافیها و تحریف تاریخ، هیچگاه ثابت نمیشود. ثالثاً کلیپی که نورعلی تابنده در آن به دستهای پشت پرده اشاره میکند، مربوط به بعد از جریان غائله گلستان هفتم و در ایام مریضی و کسالت ایشان(وی) است، نه دوران قبل از آن، درحالیکه نورعلی تابنده از سال 91 تاکنون بارها کتباً و شفاهاً به جانشینی جذبی اشاره کرده است.
پی نوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، کتاب الحجه. اصول کافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۸ ق، ج ۱، ص ۵۲۷ و ۵۲۸
افزودن نظر جدید