کتمان کرامت، از ویژگیهای عارفان راستین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتمان کردن و عدم ادعای کرامت از خصوصیات غیر قابل انکار عارفان راستین به شمار میرود.عارف اسلامی هرگز برای رسیدن به اهداف دنیایی، ادعای خاص بودن نمیکند. برخلاف مدعیان معنویتهای نوظهور که با داشتن اندک توانایی در برخی امور ظاهری و غیر مرتبط با عرفان، گوش فلک را کر کرده و در بوق و کرنا میکنند که، ای مردم، ای دنیا، بدانید که دوای درد شما پیش من بوده و من نماینده خاص خدا روی زمین هستم.
اساساً اصرار بر داشتن کرامت و ادعاهای اینچنینی سرکردگان عرفانهای نوظهور، حاکی از بودن کاسهای زیر نیم کاسه است. چون این قبیل معنویتها به دلیل تهی بودن از معنویت اصیل و ناب، به ناچار، متوسل به مطرح کردن ادعاهای دروغینی شدهاند، که هیچ دلیل عقلی و منطقی، برای آن قابل تصور نیست.
سوالی که در اینجا ذهن انسان را درگیر میکند اینکه،عارفان راستین چگونه توانستهاند به مقامات و منازل عالی دست پیدا کنند؟ جواب آن روشن است، این قبیل افراد با دوری از تن پروری به تقویت و پرورش روح خود پرداخته و مهمتر از همه اینکه، اعمال خود را کاملاً با دستورالعملها و اوامر خداوند متعال همسو کردهاند. یعنی هرگز به دنبال معنویت سلیقهای و دلبخواهی، نبودهاند. مبارزه با نفسی که در قرآن و روایات اسلامی مطرح بوده و در سیره عرفای راستین وجود داشته از یکی روشهایی است که بسیاری را از افتادن در دام وسوسههای شیطان حفظ میکرد.
همان طور که گفته شد، کتمان کرامات از ویژگیهای بسیار مهم عارفان راستین است. در این خصوص آمده است، «صدرور کرامت از غیر انبیاء نیز ممکن است، با این تفاوت که همه انباء مامور به اظهار کرامت و معجزه بودند، چون معجزه حجت آنها بود؛ بنابراین اگر انبیاء معجزه خود را پنهان میکردند، مخالفت با خدا مینمودند. اما اولیای الهی مامور به کتمان و مخفی داشتن کرامت از مردم هستند؛ بنابراین اگر کرامات خود را اظهار کنند و به مردم نشان دهند، مخالفت خدا را کردهاند.»[1]
مروری در سیره عارفان راستین و حقیقی نیز حکایت از بیعلاقگی آنان نسبت به اظهار کرامت و مکاشفات دارد. اگرهم در موردی احیاناً استفاده میکردند، بیشتر برای این بود که انگیزه افرد را برای هدایت شدن، تقویت کنند، آن هم به صورت کاملاً مخفی و بدور از هر گونه جار و جنجال.
از میرزا علیآقا قاضی نقل شده است که ایشان میفرمودند: «من در تمام مدت عمرم یکبار، آن هم در حقیقت به واسطه محذور و حیا، سرّی را فاش کردم و تا به حال که دهها سال از آن میگذرد، گرفتار آن هستم.»[2]
همچنین شاگرد و داماد مرحوم آیتالله محمد جواد انصاری میگوید: «ایشان افراد را از مکاشفات منع میکرد و کارهایی مثل طیالارض، موت اختیاری و... حجاب راه دانسته و میفرمود: مقام قرب به خدا غیر از اینهاست. مقام قرب با این بچه بازیها به دست نمیآید. حالا باطن افراد منظرهای را هم ببیند کی چی؟!» [3]از ایشان نقل شده است که میگفت: «روزی ناگهان احساس کردم همه چیز در اختیار من است، و به علم و قدرت نامحدودی رسیدم، فوراً استغفار کردم و به خدا گفتم: خدایا من اینها را نمی خواهم، اینها سد راه من است، من خودت را میخواهم. وقتی این را گفتم، فوراً همه قضایا از من برگشت.»[4]
بنا به فرموده علامه جوادی آملی، عارفان حقیقی، سرپلی از معقول به مشهود ساخته و از حصول به حضور راه یافته و از غیب به شهادت بار گرفته و از علم به عین آمده و از منزل اطمینان به مقصد لقای خداوند سبحان رسیده و از آنجا سیر بیکران «مناللهالیاللهفیالله» را با نوای «آه من قلة الزاد و بُعدالطریق و طولالسفر»[5] و با شهود مقصود و حیرت ممدوح«رب زدنی فیک تحیراً» ادامه داد و با امامان معصوم(علیهمالسلام) هماهنگ شد که فرمود: «الهی هب لی کمالالانقطاع الیک...»[6]
ولی در معنویتهای نوظهور اغلب سرکردگان آنها از همان ابتدای کار، جار و جنجال به پا کرده و با بوق و کرنا کردن در خصوص انجام برخی اعمال خارقالعاده و اعجاب انگیز، توجه دیگران را نسبت به خود جلب کرده و رسماً دکان معنوی خود را افتتاح میکنند.
به عنوان نمونه، کارهای شبیه چشم بندی و شعبده بازی سای بابا، یا ادعای فرادرمانی در فرقه حلقه و... نمونههای مشخصی از دکانداری سرکردگان معنویتهای نوظهور در جهان امروز به شمار هستند، که صرفاً برای جذب مخاطب و فریب آنها بکار میرود.
پینوشت
[1]. طوسی ابونصرالسراج، اللمع فی التصوف، نشر جهان، تهران، ص 318.
[2]. گریوانی مسلم، عرفانوارهها، نشرموسسه دانش و اندیشه معاصر، تهران، ص 358.
[3]. تدوین هیئت تحریریه مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، سوخته، نشر موسسه شمسالشموس، ص 215.
[4]. همان.
[5]. نهجالبلاغه، حکمت77.
[6]. گریوانی مسلم، عرفانوارهها، نشرموسسه دانش و اندیشه معاصر، تهران، ص106.
افزودن نظر جدید