دلیل حمایت غرب از دراویش
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - قدرتهای استعماری برای سیطره بر کشورهای ضعیف و به غارت بردن ثروتهای مادی و معنوی آنان و حفظ این سلطه ، همواره با موانعی روبرو بودهاند. برخی از این موانع برای مدت کوتاهی موثر بوده و به تدریج بیاثر شده و کارایی خود را از دست دادهاند. آنچه توانسته همیشه مانعی محکم در برابر اهداف استعماری ایشان باشد، قدرت دین و نفوذ مذهب در بین مردم است. ئشمنان نیز به این امر معترفند؛ روزی نمایندهی استعمار انگلستان در مجلس عوام انگلستان در حالی که قرآن به دست گرفته بود گفت: «اروپا باید بداند، تا وقتی که این کتاب راهنما و مورد عمل مسلمانان است هرگز امکان ندارد که پایههای سیاست استعماری ما در آن سرزمینها مستقر گردد .[1]
اسلام و قوانین آن بزرگترین و اساسیترین مانع و خطر برای منافع استعمار است. استکبار و نظام سلطه همواره میکوشد سیطرهی خود را بر جهان حفظ نماید. غارت ثروت ایران و کشورهای شرقی مهمترین هدف استکبار است؛ اما آنچه سد راه آنان در چپاول این مملکت و مانع اجرای نقشهشان بود، مذهب ملت ایران بود. عامل اساسی اتحاد این ملت که رهبریِ تشکیلات و اقتدار سیاسی نیز داشت، مذهب شیعه یا اسلام ناب محمدی بود. کارایی و کاربرد مذهب تشیع پس از مقابله روحانیت با قرارداد رویتر به خصوص پس از جنبش تنباکو و پیروزی مردم و روحانیت، توجه قدرتهای استعماری را برانگیخت و پس از آن سعی کردند از ابزار و اقدامات دیگری در جهت نیل به اهدافشان سود جویند. یکی از این ابزار حمایت از تصوف و دراویش بوده است. فرقههای مختلف صوفیه در همه دورانها از طرف حکومتهای جور حمایت شدهاند و البته نباید از کمکهای متقابل سران صوفیه به آنها نیز صرف نظر کرد. امروز نیز حمایت جدی غرب از تصوف و فرقههای دیگر نشانگر نیاز غرب به این فرقههاست.
نویسنده و تحلیلگر غربی فاش میکند بر اساس طرحی محرمانه که در پنتاگون بررسی شده است یکی از هفت هدف دنیای غرب برای موفق شدن در دنیای اسلام کمک به بازگشت تصوف به این جوامع است که به عنوان جایگزین و رقیبی برای اسلام رادیکال به شمار میرود؛ چرا که صوفی هیچ عقیدهای را غلط نمیشمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت میداند و صلح کل میطلبد. تمام فرق و مذاهب و فلسفهها در چشم صوفی در حکم نردبان است که به مدد آن میخواهد بالا برود .
دکتر غنی میگوید: «در نظر صوفی ادیان و مذاهب یکسانند و برای هیچ یک ارجحی قائل نیست، یعنی دیانت اسلام با بتپرستی یکسان است. کعبه و بتخانه ، صمد و صنم یکی است و صوفی پخته هرگز ناظر به این نیست که انسان پیرو چه مذهبی است یا صورت عبادت او چیست.»[2]
در نظر صوفیه حق با باطل ، کفر با ایمان ، ابلیس با آدم و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) با معاویه ، امام حسین علیه السلام با شمر یکی است. آنها به همه چیز عالم عشق میورزند و مرامشان صلح کل است. این عشق ورزیدن به همه چیز عالم منطق عجیبی است. آیا واقعاً باید با هرکس ولو اینکه مرتکب هزاران خطا و جنایت و پشت پا زدن به دستورات الهی شود باز هم مهربان بود؟! آیا ایشان با دزد خانهی خود، قاتل فرزندان خود و.. هم همین برخورد را دارند؟! پس چرا با نظام جمهوری اسلامی سر ناسازگاری داشته و مبارزه میکنند؟!
به هرحال صلح کل، یک تفکر و نظریه است. ریشهی این نظریه این است که دین صرفاً یک امر وجدانی است و بدین وسیله نشان میدهد که پشتپردهی عقیده به صلح کل علاوه بر وجود انگیزههای استعماری بیتفاوتی و اباحهگری نیز پنهان است .
دراویش گنابادیه علیرغم ادعای عدم دخالت در سیاست ایران ، به عنوان ابزار سیاسی بیگانگان به کار گرفته شدهاند. استراتژیستهای غربی برای مبارزه با اسلام شیعه و شیعه انقلابی، حساب ویژهای روی دراویش همچون دیگر فرقههای انحرافی باز کردهاند. نورعلی تابنده قطب سابق فرقه نعمت اللهیه گنابادی میگوید: ما درویشان همه عین صلحیم!
با نیم نگاهی به مدل رفتاری دراویش نعمت اللهیه گنابادیه در میابیم که صلح کل تبدیل به شعار گشته و تناقضگویی این قبیلهی حیلهگر کاملا آشکار گردیده است. خط دهیهای سیاسی، جنایت گلستان هفتم، جنایت کوار، حضور فعال در فتنه ۸۸، درگیریهای پی درپی دراویش در کرج و دیگر نقاط کشور، تجمعات تشکیلاتی در مجامع عمومی کشور، دستور قطع رابطه با علمای وقت، تبلیغ گسترده و جذب نیرو در دانشگاهها، ایجاد سایتهای متعدد جهت تبلیغ و تفرقه افکنی در شبکههای اجتماعی، رابطهی پنهان و مشکوک با مخالفین نظام جمهوری اسلامی ایران؛ همه و همه نشانگر اعتقاد دراویش به صلح کل میباشد!!
خیر؛ اینها نشانههای مزدوری استعمار این فرقه است. هیچ یک از فرقههای صوفیه به دلیل بدعتها و انحرافات متعدد در دین مورد تایید تشیع نیستند و احادیث متعددی از امام صادق (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) و سایر ائمه و اولیای دین در رد و انکار صوفیه و فساد عقیدهی آنها وجود دارد.
انتظار میرود فرهیختگان با روشنگری، راه انحراف جوانان به وسیله عقاید پوچ و شیطان محور این فرقه را ببندند و همچنین رسانههای جمعی در تبیین چهره حقیقی این فرقهی منحرف نقش فعالتری ایفا کنند.
پینوشت:
[1]. ویلیامسی. چیتیک، سیمای اسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ص ۲۹۵
[2]. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، ص 426
افزودن نظر جدید