رد حدیث «سبقت ابوبکر و عمر بعد از پیامبر اکرم بر دیگران»
در تاریخ اسلام وارد شده است که درست بعد از سی سال از رحلت پیامبر اکرم، آن هنگامیکه معاویه بر مسند خلافت و حکومت شامات رسید، روشهای گوناگونی را برای محو و نابودی اسلام و نام پیامبر اکرم در پیش گرفت؛ یکی از این روشها جعل احادیث ساختگی و دروغین و نسبت دادن آن به پیامبر اکرم بوده است، او هر چند به خواسته قبلی و درونی خود نرسید، اما با فکر شوم و پلید خود، ضربات سنگین و مهلکی را بر پیکرهی دین اسلام وارد ساخت و امت یکپارچه پیامبر را از هم گسیخت و مذاهب بهوجود آمده، هر کدام سنگ خود را به سینه میزدند و خود را به دین اسلام نزدیکتر میدانستند. احادیث و روایات نبویّ در حقیقت تفسیر و تبیین قرآن و معارف ناب اسلامی بود که معاویه با جعل و ساخت و پرداخت آن، اختلاف و انحرافات زیادی را بهوجود آورد، اما هیچگاه به آنچه در سر میپرورانید نرسید، زیرا محدثین اهل فن از فرق و مذاهب مختلف اسلامی، با نقد و بررسی موشکافانه تلاش کردند، احادیث جعلی و دروغین را از روایات صحیح تفکیک کنند، تا هر چه بیشتر جلوی انحرافات و اختلافات گرفته شود.
ازجمله آن احادیث جعلی و ساختگی که ناجوانمردانه مخالفان به ساحت مقدس پیامبر اکرم نسبت دادند، این حدیث دروغین است که پیامبر فرمود: «انا الاول و ابوبکر المصلی و عمر الثالث.[1] من بر دیگران سبقت دارم و پس از من ابوبکر تابع من است (بر دیگران سبقت دارد) و عمر در مرتبه سوم است.» اصل این حدیث جعلی را محب الدین طبری اینگونه از ابن عباس از رسول خدا نقل میکند که: «امروز روز تساوی یا گرو گذاری است و فردا روز سبقت افتادن و انتهای مسیر هم بهشت میشود، و کسیکه داخل جهنم شود، هلاک شده است؛ من بر دیگران تقدم دارم، ابوبکر به دنبال من است و بعد از من بر دیگران مقدم است و عمر در مرتبه سوم خواهد بود، و بعد از او مردم به طریق مسابقه بوده و یکی بر دیگری مقدم است.»[2]
در ردّ این حدیث جعلی و ساختگی، ابن جوزی صراحتاً مینویسد: «الحدیث التاسع: اخبرنا اسماعیا بن احمد... عن ابن عباس قال، قال رسول الله: انا الاول و ابوبکر المصلی و عمر الثالث... هذا حدیث موضوع علی رسول الله...[3] حدیث نهم: خبر داد ما را اسماعیل بن احمد... از ابن عباس از رسول خدا که فرمود: من مقدم بر همه و ابوبکر بعد از من و عمر بن خطاب بعد از ابوبکر است... این حدیث جعلی و ساختگی بوده که به رسول خدا نسبت داده شده، زیرا «اصرم بن حوشب» کذّاب خبیث است؛ بخاری[4] و مسلم او را متروک الحدیث و غیر قابل اعتناء دانسته، ابن حبّان دربارهاش گفته، کارش وضع حدیث و دروغ پردازی و نسبت دادن آن احادیث موضوعه و دروغین به راویان مورد وثوق است.»
ذهبی در کتاب خود از بزرگانی مثل ابن عدی، یحیی بن معین، بخاری، مسلم، نسایی، ابن العراق کنانی، دارقطنی، سعدی جوزجانی، شوکانی، ابن حبان، و دیگران «اصرم بن حوشب» را کذّاب، دروغپرداز، متروک، منکر الحدیث، ضعیف و غیر قابل اعتناء، وضّاع الحدیث میداند.»[5]
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان
پینوشت:
[1]. المعجم الاوسط، طبرانی، مکتبه المعارف، ریاض، عربستان، ج1 ص358 رقم 609.
[2]. الریاض النضره...، محب الدین طبری، دار المغرب الاسلامی، بیروت، لبنان، ج2 ص8 رقم397.
[3]. الموضوعات، ابن جوزی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص245. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. التاریخ الکبیر، بخاری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص56 رقم1671.
[5]. میزان الاعتدال، ذهبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص437 رقم1019. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید