آیا حسینعلی بهاء رجعت حسینی است؟!/ نقد استدلال روایی بهائیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نویسندهی کتاب کواکب الدریه دربارهی ادعای رجعت حسینی بهاء، از قول طاهره قرة العین، به حدیثی از کتاب شریف بحارالانوار علّامه مجلسی اشاره کرده و مینویسد: «در اخبار (: روایات) شیعه بعد از ظهور قائم، به رجعت حسینی اِخبار (: خبر داده) شده و یوم الکرّة تعبیر کردهاند... توضیح آن که در اخبار اشاره به نام حسین و حسینعلی هردو شده، در بسیاری از کتب شیعه سیّما (: مخصوصاً) بحارالانوار است عن النبی (صلّی الله علیه و آله): یا علی لی کرة و لک کرّتین کرة قبل محمّد و کرّة بعد حسین. نتیجهاش اسم اول علیمحمد است و ثانی حسینعلی و شرح این قضیه در کتب استدلالیه بهائیه موجود است. بالجمله طاهره (: قرة العین) که محیط به اخبار و احادیث بوده و معتمد به اینگونه روایات، حضرت بهاءالله را که اسم اصلیاش با اینگونه احادیث مطابق بودده، موعود بکرّة و حسین سر محمد خوانده و یوم او را یوم الکرّة شمرده و...».[1]
اما در نقد استدلال روایی بهائیان در اثبات ادعای رجعت حسینی پیامبرخواندهی بهائی میگوییم:
اولاً: جعل روایت و تغییر شکل روایات اسلامی، یکی از شیوههای معمول در استدلالهای بابیت و بهائیت است. همچنان که میبینیم روایتی که بهائیان برای انتساب رجعت حسینی بهاء، به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) منتسب میکنند، نه تنها در بحارالانوار بلکه در هیچ کتاب حدیثی دیگر از منابع شیعه وجود ندارد.
ثانیاً: در کتاب شریف بحارالانوار یک روایت با مضمون تکرار رجعت حضرت علی (علیه السلام)، یکبار با امام حسین (علیه السلام) و بار دیگر با پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، وجود دارد که البته بخاطر مضمون روایت و صریح الفاظ آن، به هیچوجه قابل اثبات برای بهائیان نیست؛ همچنان که میخوانیم: «عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال إنَّ لِعلیٍّ (علیه السلام) فی الأرض کرّة مع الحسین ابنه صلوات الله علیهما یُقبلُ برَایته حتّی یَنتقمَ لَهُ مِن بنی اُمیَّه و معاویه و آلِ معاویه... [2]؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا علی (علیه السلام) با فرزندش حسین (علیه السلام) رجعتی در زمین خواهد داشت. او با پرچم خود میآید تا انتقام خود را از بنی اُمیه و معاویه و اولاد معاویه و آنها که همراهان و مشایعت کنندگان بگیرد، خداوند در آن روز سیهزار نفر از یاوران علی (علیه السلام) را که همگی اهل کوفه میباشند و هفتاد هزار نفر از سایر مردم شیعه را به یاری علی (علیه السلام) برانگیزاند و آن دو لشکر دوباره در صفین یکدیگر را مانند بار نخست ملاقات مینمایند و تمام نفرات لشکر معاویه کشته خواهند شد تا آنکه یکنفر از آنها باقی نمیماند که خبر آنها را بیاورد. خداوند در روز قیامت هم آنها را برمیانگیزد و با فرعون و آل فرعون به بدترین عذابها گرفتار میسازد. آنگاه علی (علیه السلام) بار دیگر با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به دنیا رجعت مینماید و خلیفهی خداوند در روی زمین میشود و سایر ائمه فرمانداران او خواهند بود».
ثالثاً: به فرض صحت روایت ساختگی بهائیان، از کجا معلوم که حسینعلیِ قابل برداشت از روایت، همان حسینعلی بهاء باشد؟! در اینجا هر حسینعلی دیگری نیز میتواند چنین ادعایی داشته باشد.
آری؛ همانگونه که مشاهده شد، روش معمول بابیان و بهائیان آن است که بدون هیچ دلیل و حجّتی، خود را با آیات و روایت تطبیق میدهند تا از این راه، مستمسکی برای حقانیت خود نیز مسلمانان بیابند.
پینوشت:
[1]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه، مصر: مطبعه السعادة، 1923 م، ج 1، ص 280.
[2]. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج 53، ص 74، ح 75.
افزودن نظر جدید