اقطاب منحرف صوفیه!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از پستهای اینستاگرام درباره فرقهی صوفیهی گنابادی، عکسی از مزار سلطانی آورده شده بود که به چهار تن از اقطاب منحرف و مدفون در آن اشاره کرده و نوشته بود که این مزار متعلق به شیاطین و منحرفینی است که اصلا معاد را قبول ندارند. با انقلاب اسلامی ایران همه چیز آنها به خطر افتاد، زیرا وقتی مردم عاقل شوند و به عقل و علم و دستورات الهی مراجعه کنند خواه ناخواه، بازار خرافات آنان کساد میشود. آنان که از شریعت و طریقت سخن میگفتند معلوم شد که حقیقت آن، چیزی جز نوکری طاغوت و حمایت از ظالمان و ائمه کفر نیست.
یکی از طرفداران این فرقه با خواندن این پست گفت: بدترین گناه گمراه کردن مردم است که شما با این حرفهای دروغ و ساختگی خیلی مشتاق این امر هستید تا مردم را نسبت به گروه خاصی بدبین کنید.
گفتم: آیا حرف حساب و افشای واقعیت، گمراه کردن مردم است یا اعمال بدعتآور و ساخت کرامات و خرافات از طرف این اقطاب صوفیه؟
صوفی: آیا دروغ گفتن و تهمت زدن هم افشای واقعیت شد؟ حمایت از ظالم و نوکری طاغوت کجا بود، فقرا همیشه مظلوم بودند و هستند و همیشه دست مظلوم را گرفتند.
گفتم: حمایت از شاه و تصاویر دستبوسی او از طرف اقطاب صوفیه، گواه این واقعیت است که این افراد هر کجا بهنفعشان باشد در همان مسیر حرکت میکنند. بیخود با اسم فقرا مظلوم نمایی نکنید، این اقطاب شما بافریب مردم، چنان ثروتی به هم زدند که با کمک به بعضی افراد، خودشون رو آدمای بخشنده و سخی جا انداختند. همین سلطان علیشاه با وضع عشریه، آنقدر از مردم پول گرفته که دنیایش را آباد کرده است. پسرش ملاعلی معروف به نورعلیشاه هم برای انتقام خون پدرش، چندین نفر را از بین برد. آیا به غیر از ظالم و قاتل عنوان دیگری میشود برای این صوفیان گذاشت؟
صوفی: شما که نمیدانید منظور از فقرا همان برادران دراویش است پس چرا بیجهت حرف میزنید. چرا تهمت میزنید، چطور ممکن است یک نفر بتواند چندین نفر را بکشد ولی صدایی از کسی بلند نشود یا مورد بازخواست قرار نگیرد؟
گفتم: شما آنقدر خودتان را به فقر و گدایی زده و انسانهایی زاهدنما نشان دادید که هر جا اسم فقر و فقیری در آیات و روایات دیدید و به نفع خودتان بود، میگویید منظور دراویش هستند. چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) آمده است: «یَدْخُلُ الْفُقَرَاءُ الْجَنَّةَ قَبْلَ الاَغْنِیَاءِ به خمس مِائَةِ عَام[1] فقرا پانصد سال قبل از اغنیا وارد بهشت میشوند» که نسفی در تحریفی آشکار واژه فقر در این روایت را به درویشی تعبیر کرده که «رسول میفرماید درویشان امّت من پانصد سال پیش از توانگران به بهشت روند»[2]
و در ضمن جنایات نورعلیشاه فرزند سلطان علیشاه، در بعضی کتب نوشته شده است، خود صوفیان که این جنایات را ذکر نمیکنند، کتابهایی که از مریدان و اقطاب صوفیان نوشته شده، همهاش در مدح و ستایش این اقطاب است تا مردم را فریب بدهند. در کتاب «در خانقاه بیدخت چه میگذرد؟» گوشهای از این جنایات، ذکر شده است. دربارهی زورگوییها و ظلمهایی که نورعلیشاه بر مردم بیدخت وارد کرده آمده که «پس از قتل سلطان محمد، نور علیشاه جايشین او گشته و قتل پدر خود را بهانه قرار داده و به انقامجويی و قدرتطلبی روی آورد و عدهای بی گناه را شكنجه و به قتل رساند، به طوری كه جريان گاو شاخزن، معررف و مشهور نزد خاص و عام است.»[3]
آیا با این جنایاتی که اقطابتان در برابر مردم مظلوم و بیگناه انجام دادند باز خودتان را مظلوم میدانید، برای آگاهی بیشتر نسبت به انحرافات بزرگان و اقطاب خود از مطالعه در این زمینه غافل نشو.
پینوشت
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، لبنان، جلد 69، ص 48.
[2]. نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، انستیتو ایران و فرانسه، 1341، ص 330.
[3]. مدنی محمد، در خانقاه بیدخت چه میگذرد؟، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1376، ص 29
افزودن نظر جدید