دیدگاه ائمه اطهار(ع) درباره شیطان
سؤال: آیا درست است که شخصی که از علم خاصی بیاطلاع است و در آن تخصص ندارد درباره آن اظهارنظر کند؟ چرا کسانی که بویی از عرفان نبردهاند درباره شیطان اظهارنظر میکنند و او را پلید میدانند؟ درحالیکه دیدگاه عرفا به بحث شیطان متفاوت از نگاه عام است؟
پاسخ خلاصه:
اولاً این دیدگاه صوفیه است نه عرفای حقیقی. ثانیاً بهترین داور برای این مسئله، سخنان حکیمانه بزرگترین و برترین عرفای عالم یعنی ائمه اطهار (علیهم السلام) است که حجت را بر همه تمام خواهند کرد. شما متصوفه برای اهداف شخصی به این مسئله رنگ و بوی عرفانی زده و حال اگر معتقدید که شیطان به خاطر غیرت و عشق به خداوند بوده که حاضر نشده است بر آدم سجده کند، لذا او معذور است و باید او را مقدس شمرد. پس باید ادعای شما مطابق و مورد تأیید حضرت علی (علیه السلام) و دیگر حضرات معصومین (علیهم السلام) باشد، حال آنکه چنین نیست و ایشان بهشدت شیطان را مذمت کرده و او را ملعون، کافر، فاسق معرفی کردهاند. چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حجت را بر همه تمام کرده و میفرماید: «اِتَّخِذِ الشَّیطانَ عَدُواًّ فَاِنَّ اللهَ تعالی یقُولُ «اِنَّ الشَّیطانَ لَکم عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُواًّ [بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۰۵] تو شیطان را دشمن خود بدار. چنانچه خدای متعال میفرماید: همانا شیطان دشمن شما است شما هم او را دشمن بدارید». دیگر حضرات معصومین نیز نظراتی شبیه جد مطهّر خود داشته و شیطان را دشمن خدا، اهل بیت (علیهم السلام) و مسلمانان معرفی کردهاند. درنتیجه این دیدگاه صوفیه دقیقاً برخلاف دیدگاه عموم شیعه از عارف و غیر عارف است.
پاسخ تفصیلی:
اولاً باید بدانیم که میان عارف و صوفی فرق است و نباید آنها را یکی دانست. ثانیاً این صوفیان هستند که شیطان را تقدیس میکنند و به دنبال عذرتراشی برای شیطان هستند و نه عرفا. کما اینکه حلاج، غزالی و عین القضات همدانی از بزرگترین مدافعان شیطان در صوفیه هستند. بهعنوان مثال احمد غزالی اولین دشمن خداوند متعال را «سید الموحدین» لقب میدهد! [1] و کسی که شیطان را موحد نداند، او را کافر و زندیق خوانده است![2] یا عین القضات همدانی میگوید: «در کل، وجود کسی که بتواند حدیث ابلیس را بشنود، چه برسد به فهمیدن اسرارش، بهغایت عزیز است... و کجا شخص عوام میفهمد حدیث کسی که خواص خواص، بوی خاک قدم وی نشنیدند.»[3] در کل متصوفه به دنبال این هستند که اینطور القاء کنند که خطای شیطان در مقابل خداوند متعال از روی غیرت و عشق به خداوند متعال بوده است و چون حاضر نشد غیر از خدا را سجده کند از بهشت رانده شد و این سرّی است که هر کسی از فهم آن آگاه نیست.
اگر بازهم بگویید که صحبت کردن از شیطان باید در حیطه عرفان صوفیانه و توسط عرفا باشد، همچنان که عین القضات همدانی به آن اصرار دارد. باید بگوییم که ما هم بهعنوان همین عوامالناس این نظر را میپذیریم و به سراغ دیدگاه بزرگترین عرفای عالم یعنی ائمه اطهار (علیهم السلام) که صوفیه سلسله خویش را به آنها میرسانند میرویم. زیرا سخنان گوهربار ایشان حجت را بر همه تمام خواهد کرد. بهترین و محبوبترین مخلوق خداوند متعال یعنی پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) شیطان را دشمن انسان معرفی میکند و به اصحاب خویش میفرماید: «اِتَّخِذِ الشَّیطانَ عَدُواًّ فَاِنَّ اللهَ تعالی یقُولُ «اِنَّ الشَّیطانَ لَکم عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُواًّ [4] تو شیطان را دشمن خود بدار. چنانچه خدای متعال میفرماید: همانا شیطان دشمن شما است شما هم او را دشمن بدارید».
امام محمدباقر (علیهالسلام) نیز درباره شیطان میفرماید: «اِنّ ابلیسَ عَلَیهِ لعائِنُ اللهِ یبُثُّ جنودَ الَّلیلِ مِن حینِ تَغیبُ الشّمسُ وَ تَطلُعُ، فاَکثِروُا ذِکرَ اللهِ عزَّوجَلَّ فی هاتَینِ السّاعَتَینِ.[5] ابلیس ملعون و مطرود خدا هنگام غروب و طلوع آفتاب لشکریان خود را به (سوی بنیآدم) گسیل میدارد. شما در این دو وقت زیاد در ذکر و به یاد خدای متعال باشید.» وقتی به فرموده امام معصوم (علیه السلام) شیطان مورد لعن خداوند متعال است چطور میتوان شیطان را عاشق خداوند معرفی کرد که باید از او درس گرفت.
اما امام علی (علیه السلام) بهعنوان کسی که بیشتر فرقههای صوفیه سلسله خود را به آن حضرت میرسانند درباره تکیه کردن مخالفان خود به شیطان میفرماید: «اتَّخَذُوا الشَّیطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْینِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَینَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکهُ الشَّیطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِهِ [6] آنان در کارشان به شیطان تکیه کرده و ابزاردست او گشتهاند. پس او در سینههایشان لانه کرده و به زادوولد پرداخته و دامانشان را پرورشگاه خود یافته است. پس چشم و زبان آنان، چشم و زبان شیطان شده است، و درنتیجه لغزشها را بر آنان حاکم گردانیده و خطاهای زشت را برایشان آراسته است، و درنهایت همکار شیطان و گویای باطلهای او گشتهاند.» همچنین حضرت، در تبیین استکبار ابلیس، به تعصب و حسادت وی اشاره کرده و او را سرسلسله مستکبران و پیشوای متعصبان و حسودان بر آدم خوانده است.[7] این سخنان حکیمانه امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (علیه السلام) دقیقاً درباره دیدگاه صوفیه نسبت به شیطان صدق میکند. بنابراین باید شیطان را سرسلسله فرقههای صوفیه معرفی کرد نه حضرت علی (علیه السلام) را. زیرا دیدگاه صوفیه دقیقاً مخالف دیدگاه ائمه اطهار (علیهم السلام) بهعنوان بزرگترین عرفا و همچنین مخالف عرفای حقیقی و عوام است.
درنتیجه باید گفت که در مورد شیطان و شناخت او نیاز به علم خاصی مثل عرفان نیست. زیرا آنچه باید درباره شیطان گفته شود و لازم است که مسلمانان بدانند توسط قرآن و ائمه اطهار (علیهم السلام) گفته شده و همگی بر کفر و فسق و دشمنی شیطان اذعان کرده و مسلمانان را از شیطان بر حذر داشتهاند. بنابراین باید گفت که برخلاف ادعای صوفیه هیچ سرّی درباره خطای شیطان در برابر خداوند متعال وجود ندارد و بهتر است که صوفیه نیز درباره شیطان تابع ائمه اطهار (علیهم السلام) باشند، نه به دنبال شیطان و تقدیس او و عذرتراشی برای او.
پینوشت:
[1]. غزالی، احمد بن محمد، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، به کوشش احمد مجاهد، نشر دانشگاه تهران، 1376، ص 60
[2]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، باب دهم، نشر دانشگاه تهران، 1368، ص 68
[3]. غزالی، احمد بن محمد، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، به کوشش احمد مجاهد، نشر دانشگاه تهران، 1376، صص 416-417
[4]. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق سید جواد علوی، نشر دارالکتب اسلامیه، تهران، 1362 ه.ق، ج ۷۷، ص ۱۰۵
[5]. قمی، شیخ عباس (محدث قمی)، سفینه البحار، نشر فراهانی، تهران، ج ۱، ص ۹۹
[6]. نهج البلاغة، شریف الرضی، دارالکتب اللبنانی، ج 1، خطبه 7
[7]. همان، خ 192، ص 389
افزودن نظر جدید