کشته شدن به جرم شیعه علی(ع) بودن
شیعه بودن تنها به معنای دوست داشتن علی(علیه السلام) یا شناخت آن حضرت نیست، بلکه دوست داشتن یک احساس درونی در وجود هر انسان آزادی است که خود را ملزم به آن میکند و از طرف دیگر شناختن علی(علیه السلام) یک امر ذهنی در قبال آن چه که افراد به آن وابسته هستند میباشد در صورتی که –تشیع- به معنای پیروی کردن و تأسی از دیگران که بهتر از خودش است و در حقیقت عمل و حرکت، همراه با اعتقادات هر فرد است تا به مانند او باشد. بنابراین امکان دارد که فردی هم دوستدار حضرت تا حدّ عشق و جمون باشد و او را تالی تلو پیامبر و مجسمهی تمام نمای صفات الهی بداند، که در این صورت به خاطر آن شخص حتی حاضر است که جانش را که بهترین چیز برای خودش است را فدا کند و دیگران را به تعجب و حیرت وادار کن، کما این که یاران خاص حضرت علی(علیه السلام) این گونه بودند بدون این که نگران بعد از خود باشند حاضر شدند تا کشته شوند، اما یک لحظه از شیعه بودن حضرت علی(علیه السلام) دست برندارند. که در کتب فریقین این گونه افرادی که شیعه علی بودند و به جرم شیعه بودن طی حوادثی کشته شدند، فراوان میتوان نام برد. مانند حجر بن عدی و یاران با وفای او، مالک اشتر، محمد بن ابوبکر، و دیگران... که از باب نمونه به قتل دو شخص حضرمی آن هم به خاطر تشیع علی بودن کشته شدند. و معویه چگونه کینهی خود را نسبت به علی(علیه السلام) و دوستدارانش ابراز میداشت.
عالم نسب شناس –ابو جعفر محمد بن حبیب بغدادی(متوفای245هجری). در کتاب خودش نوشته است: زیاد بن ابیه، والی از طرف معاویه مسلم بن زیمر حضرمی- عبدالله بن نجّی حضرمی را که از شیعیان و دوستداران حضرت علی(علیه السلام) بودند را چند روز در کوفه نزدیک خانههایشان آنها را به دار آویخته بود، که به دستور معاویه انجام گردیده بود. و امام حسین(علیه السلام) نام این دو نفر را به همراه جنایات دیگری که معاویه و عمّال و کارگزاران او صورت داده بودند را برشمرد و فرمود: «ألست صاحب حجر و الحضرمیین اللذین کتب الیک ابن سمیّه انّهما علی دین علیّ و رأیه، فکتبت الیه من کان علی دین علیّ و رأیه فاقتله و امثل به، فقتلهما و مثّل بأمرک بهما؟ و دین و ابن عم علیّ الذی کان یضرب علیه أباک- یضربه علیه أبوک-...[1] آیا تو دارای پرونده سیاه قتل حجر بن عدی و دو حضرمی نیستی که پسر سمیّه –ابن ابیه- به تو نامه نوشت که آن دو بر دین و دیدگاه علی هستند و تو برای او نوشتی، هر کس را بر دین و دیدگاه علی است، بکش و مثله کن، پس آن دو را کشت و به دستور تو آن دو را مثله کرد، و دین علی و پسر عموی علی که با پدرت به خاطر آن میجنگید- یا پدر تو به خاطر آن با پدر من جنگید- تو را در این مکان نشستهای نشانده است... خداوند به وسیلهی ما بر شما منّت نهاد و آن را از شما برداشت».
علامه امینی در کتاب شریف الغدیر خود میفرماید: « ای اهل دین خدا با من همراه شوید، آیا معتقد شدن به دین علی(علیه السلام) و دوست داشتن آن حضرت باعث مباح شدن خون مسلمانان میشود؟ آیا مثله کردن و کشتن شیعیان علی(علیه السلام حلال است؟ این چه مجازاتی است که فرد مسلمان را مثله کنند در حالی که در شریعت اسلام حتی نسبت به سگ هار هم مثله کردن ممنوع شده است. آیا دین علی(علیه السلام) همان دین رسول الله که از جانب خداوند آورده شده است نیست؟...[2] آری معاویه و عمّال او که تحت فرمانش بودند، از علی(علیه السلام) و دوستدارانش میخواست تقاص بگیرد و ریشه و اساس حبّ علی داشتند و شیعه علی بودندن را در زیر هر سنگ و گلی و کوی و برزن میخواست برکند. فلذا دست به این گونه جنایات و قساوات ظالمانه میزد تا کمی از آلام روحی او کاسته شود در حالی که خداوند چه زیبا میفرماید: «سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ[شعراء/243] و آنان که ظلم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی باز میگردند».
پینوشت:
[1]. المحبّر، ابوجعفر محمد بن حبیب بغدادی، افست المکتب التجاری، بیروت، لبنان، ص479.
[2]. تلخیص الغدیر، علامه امینی، شفیعی شاهرودی، نشر میراث نبوّت، قم، ایران،ص1113.
افزودن نظر جدید