حکایت معجزهسازی برای بهاءالله!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کانال خبری تبلیغی تشکیلات بهائیت به نقل یکی از مبلّغان این فرقه، معجزهای را به این شرح به پیامبرخواندهی این فرقه منتسب کرد: «چند سنه (سال) قبل ایشان (میرزا جعفر) مریض شدند و چندین ماه مرض ایشان طول کشید تا بالاخره فوت میکند.... (بهاءالله) میفرمایند اگر میل دارید او را برمیگردانیم. عرض میکند اراده ارادهی مبارک است. فوراً جمال قدم (بهاءالله)، حضرت عبدالبهاء را احضار و یک آیه به ایشان تعلیم داده و میفرمایند این آیه را در گوش او بخواند و او را باسم دیگری صدا زنند. حال جمیع احبا برای تشییع جنازهی وی حاضر بودند. ناگاه حضرت عبدالبهاء تشریف آورده همه را از اطراف جسد دور مینمایند و آن آیه را در گوش میخوانند فوراً چشم باز کرده و برمیخیزد».[1]
اما در بررسی ادعای انجام چنین معجزهای برای مدعی پیامبری بهائیت، لازم است تا نکاتی را مورد بررسی قرار دهیم.
اولاً: پیشوایان فرقهی بهائیت حجیت هرگونه معجزه را رد کرده و اساساً معجزه را امری مخالف با عقل معرفی میکنند؛ همچنان که میخوانیم: «دو نکته در تعالیم بهائی است که به خصوص صاحبان علم و عقل را راضی میکند: یکی رد اعتبار معجزه به عنوان دلیل قاطع مذهب».[2] بنابراین با چه منطقی پیشوای بهائیت کاری خلاف عقل انجام میدهد؟! پس عمل به تعلیم ضرورت تطابق دین با علم و عقل در این فرقه چه میشود؟!
ثانیاً: پیشوایان بهائی، تنها معجزهی مظاهر الهی را کلمات صادره از ایشان میدانند؛ همچنان که پیامبرخواندهی بهائیت مدعی میشود: «معجزات انبیاء دلیل قاطع بر حقانیت و اعتبار تعالیم آن برگزیدگان الهی نیست، بلکه کلمات ربانی که از قلم یا لسان انبیای الهی در هر دوری از ادواری صادر شده، بزرگترین و آشکارترین نشانه مظهریت آنان بوده است».[3] با این حال، آیا ادعای چنین معجزاتی برای پیشوایان بهائی، عملاً نقض اینگونه ادعاهایشان نیست؟!
ثالثاً: اساساً اگر پیشوایان بهائی توان ارائهی چنین معجزاتی داشتند، چرا برای اثبات حقانیت آیین خود و هدایت مردم استفاده ننمودهاند؟! چرا هنگامی که مردم برای اثبات صداقت از آنان طلب معجزه میکردند، حجیت معجزه را رد میکردند؟! آیا چنین معجزهای برای اسکات مخالفین و معرضین و هدایت حقیقتطلبان کافی نبود؟! و بر فرض صداقت مبلّغ بهائی در بیان این معجزه برای پیشوای خود، چرا سایر مبلّغین و مورخین بهائی آن را در کتب خود ذکر نکردهاند؟! آیا بیان چنین معجزهای برای پیشوای بهائی، بیشتر شباهت به خیالبافی یک مبلّغ بهائی ندارد؟!
پینوشت:
[1]. محمد طاهر مالمیری، خاطرات مالمیری، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 1992 م، ص 86.
[2]. فرزین دوست دار، روزنههای امید در آستانهی قرن بیست و یکم، بیجا: انتشارات پیام دوستی، 1379 ش، ص 110.
[3]. ر.ک: حمید فلاحتی، مهدی مهدی فاطمینیا، دیدار با تاریکی، تهران: عابد، 1390، ص 182.
افزودن نظر جدید