معنی و منشاء دلق در تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- یکی از نامهای خرقه در میان صوفیان، "دَلق" است. در کنار خرقه و دلق، مترادفهایی چون جُبّه، مُلمّع، و پشمینه نیز رایج بوده است. [این کیمیای هستی، ج ۱، ص۷۱] رنگ خرقه نیز بیشتر سفید، سیاه، ملمع (رنگارنگ، بهسبب تکههای مختلف آن) یا ازرق (کبود) بوده که رنگ ازرق رواج بیشتری داشته بهنحوی که خرقه به این رنگ معروف بوده است.[آداب الصوفیه، ج۱، ص۲۹]
درباره منشا دلق یا خرقه گفتهاند: «خرقه رهبانان که ظاهرا در قرون اول سفید رنگ بوده، بعدها سیاه رنگ شده است. مقصود از "سو کوران" که فردوسی در شاهنامه از آن صحبت میکند، اساقفه (ج اُسقف) نسطوریان مسیحی است که در قرن سوم به ایران پناهنده شده و آنها هستند که لباس پشمینه خشن میپوشیدهاند تا ریاضتی برای آنان باشد. اصطلاح صوفی و صوفیه (به لغت تانیث) که فارسی آن پشمینهپوش است، به مردان و زنان مسیحیان اطلاق میشده است.»[تاریخ تصوف در اسلام، ص 75 و 76]
پینوشت:
شفیعیکدکنی محمدرضا، این کیمیای هستی: مجموعه مقالهها و یادداشتهای استاد دکتر شفیعی کدکنی درباره حافظ، به کوشش ولیاللّه درودیان، تبریز ۱۳۸۵، ج ۱، ص۷۱
نجمالدین کبری احمد بن عمر، آداب الصوفیه، چاپ مسعود قاسمی، تهران ۱۳۶۳، ج۱، ص۲۹
غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، 1386، چاپ دهم، ص 75 و 76
افزودن نظر جدید