ردّ روایات پیرامون کرامت ریش ابوبکر توسط بزرگان اهل سنت

  • 1396/09/07 - 17:01
خلفای غاصب بعد از رحلت پیامبر به خاطر ضعف های شخصی و نداشتن جاه و منزلت در نزد پیامبر و صحابه آن حضرت شروع بع جعل روایات ساختگی و بعضاً مضحک کردند تا از قافله ارزشی و شخصیتی در میان مسلمانان عقب نیفتند لذا با تعامل با برخی افراد دنیا پرست چنان روایات عجیب و به درور از واقعیت را درباره ی خود بوجود آوردند که هر انسان صاحب عقل سلیم را به تفکر وادار میکند

بعد از رحلت پیامبر خلفای غاصب برای اینکه بتوانند به عنوان جانشین پیامبر جایگاهی را برای خود تثبیت کنند، شروع به جعل روایاتی کردند که هم غلوّ و زیاده روی در آن صورت گرفت و هم با جعل آن به توسط اطرافیان، خود را مفتضح کردند. چرا که علمای بعدی موشکافانه آن روایات صحیح از غیر صحیح را lمورد بررسی قرار دادند و به بوته‌ی نقد گذاشتند. از جمله این روایات وارده، روایات توسل به ریش ابوبکر است که برخی از علمای اهل سنت آن را ذکر کرده‌اند و برخی دیگر آن را ردّ کرده‌اند. مثلاً یافعی در روض الریاحین از ابوبکر نقل می‌کند که: مردی کور و نابینا داخل مسجد پیامبر شد و سلام کرد و همه جواب سلام او را دادند تا اینکه مقابل رسول خدا او را نشاندیم. آن مرد کور گفت چه کسی به خاطر دوستی با پیامبر حاجات مرا برآورده می‌کند؟ در این هنگام ابوبکر گفت من حاضرم، حاجات تو چیست؟ این مرد کور سه حاجت داشت(قوت غذای روزانه او و خانواده‌اش، ازدواج با دخترش، و قرار دادن دست خود در میان ریش ابوبکر. ابوبکر جلو آمد و آن مرد کور ریش ابوبکر را گرفت و گفت خدایا به حرمت ریش ابوبکر از تو میخواهم که بینایی را به من برگردانی. پس همان موقع بینایی‌اش را خدا به او برگرداند. پس جبرئیل نازل شد و به پیامبر فرمود ای پیامبر خداوند سلام و تحیّت می‌رساند و می‌فرماید به عزت و جلالم سوگند اگر هر فرد کوری مرا به ریش سفید ابوبکر قسم دهد، بینایی‌اش را برمی‌گردانم و هیچ کوری را روی زمین باقی نمی‌گذارم...»[1]

عجب روایتی! با وجود شخص پیامبر اکرم این مرد کور چطور نفهمید که سوگند به محاسن شریف رسول خدا سزاوارتر از سوگند به ریش ابوبکر است و محاسن پیامبر از لحاظ حرمت و قداست و قرب به خدا مقدم است بر ریش ابوبکر چرا که پیامبر اکرم چند سال از ابوبکر مسن‌تر بود و هم محاسن سفید بیشتری داشت.
و همچنین این روایت که: «کان اذا اشتاق الی الجنّه قبّل شیبهّ ابی‌بکر[2] هرگاه پیامبر مشتاق بهشت می‌شد ریش ابوبکر را می‌بوسید». عجلونی ذیل این دو روایت گفته است که این دو روایت مشهورترین روایات جعلی هستند و از دروغهایی است که به بداهت عقل، بطلان آن معلوم است.[3] و یا این روایت: «لابراهیم الخلیل و ابی‌بکر الصدیق شیبهّ فی الجنّه[4] حضرت ابراهیم و ابوبکر ریش سفیدی در بهشت دارند». عبدالرحمن السخاوی در کتاب المقاصد الحسنهّ به نقل از استادش ابن حجر می‌نویسد: این روایت که می‌گوید: حضرت ابراهیم و ابوبکر در بهشت ریش دارند، صحیح نیست و من آن را در هیچ یک از کتاب‌های مشهور حدیث و نیز در نوشته‌جات متفرقه ندیده‌ام... بر فرض که این روایت از پیامبر صادر شده باشد به نظر من حکمتی دارد، اما حکمت آن درباره‌ی حضرت ابراهیم که به منزله‌ی پدر اول مسلمین است و حکمت آن درباره‌ی ابوبکر که به مانند پدر دوم برای مسلمانان است چرا که او بود که درب مسلمان شدن مسلمین را به روی آنها گشود...» یا للعجب، پس پیامبر اکرم چه کاره بود؟ و آنجایی که ابراهیم خلیل و ابوبکر پدر اول و دوم مسلمانان بودند، پس این روایت معروف از پیامبر که فرمود: «انّما انا لکم کالوالد، او مثل الوالد[5] همانا من برای شما مانند پدر هستم». چه می‌خواهد بگوید و یا این روایت که از طریق عمار یاسر و ابو ایوب انصاری نقل شده است که گفتند پیامبر فرمود: «حقّ علیّ علی کلّ مسلم حقّ الوالد علی ولده[6] حق علی بر هر مسلمانی همان حقّ پدر بر فرزندش است» یعنی چه؟ در نتیجه روایاتی که پیرامون ریش ابوبکر وارد شده و اهل سنت آنها را ردّ کرده و از طرف دیگر تعارض در روایات صحیح السند دیگر دارد، لذا فضیلتی برای ابوبکر نمی‌شود و به اعتراف بزرگان اهل سنت همه‌ی آنها جعلی و ساختگی است.

پی‌نوشت:
[1]. روض الریاحین، یافعی، موسسه عمادالدین، قبرس، ص443.
[2]. کشف الخفاء، عجلونی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص419.
[3]. همان، ج2 ص419.
[4]. المقاصد الحسنه، عبدالرحمن السخاوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص144 حدیث 228.
[5]. نفسیر خازن، علاء الدین بغدادی خازن، دار المعرفه، بیروت، لبنان، ج3 ص299.
[6]. فرائد السمطین، حموینی، موسسه المحمودی، بیروت، لبنان، ج1 ص296-297 حدیث234.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.