تقیه در زمان ترس از جان
برخی به روایتی از کتاب کافی استناد کرده و میگویند امام سجاد (علیهالسلام) با یزید بیعت کرده است، در رد این عقیده، روایت مورد بررسی قرار گرفت، و مشخص شد واقعهای که در روایت گفته شده، اتفاق نیافتاده و احتمالاتی که برای صحیح شدن روایت مطرح شد، با قرائن موجود در روایت ناسازگار است و کذب روایت را حل نمیکند.[1]
اما به فرض صحت روایت، باید گفت امام سجاد (علیهالسلام) در شرایط تقیه بوده است؛ در روایت آمده مرد قریشی که به بردگی یزید اعتراف نکرد، دستور قتلش صادر شد، بنابراین امام سجاد (علیهالسلام) مجبور شدند خود را برده او بدانند و در شرع اسلام، در شرایط تقیه به چنین اموری رخصت داده شده است، بلکه به اموری به مراتب بالاتر از این اذن داده شده و آن کفرگویی است:
«منْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إيمانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمان.[نحل/16] کسانیکه بعد از ایمانشان به خدا کافر شوند (مجازات میشوند) بجز آنها که تحت فشار واقع شدهاند در حالیکه قلبشان با ایمان، آرام است.» در این آیه کریمه، خداوند اظهار کفر را در شرایط تقیه رخصت داده است، به شرط آنکه قلب شخص مطمئن به ایمان باشد.
حتی ابن تیمیه در شرایط تقیه، سجده برابر بت را نیز جائز میداند، او میگوید: «اگر تقدير چنين آيد که او(هر شخصی) در برابر بتی سجده کرد و در قلبش قصد عبادت آن را نداشته باشد، بلکه نيتش سجده برای خدا باشد، اين کفر نخواهد بود. برای کسیکه در بين مشرکان است و بر نفس خويش از آنان ترس دارد، جایز است که در فعل ظاهری با آنها همراه شود – و بر بتهايشان سجده کند – و در قلبش قصد سجود برای الله تعالی را داشته باشد، ...»[2]
بنابراین با استناد به این روایت نمیتوان طعنی وارد کرد که امام سجاد (علیهالسلام) با یزید بیعت کرده است.
پینوشت:
[1]. «روایت بیعت امام سجاد و یزید صحیح نیست»
«روایتی مشتمل بر کذب از معصوم صادر نمیشود»
«عدم صحت روایت بیعت امام سجاد (علیهالسلام) با یزید»
[2]. «كَالسُّجُودِ لِلْأَوْثَانِ وَسَبِّ الرَّسُولِ وَنَحْوِ ذَلِكَ، فَإِنَّمَا ذَلِكَ لِكَوْنِهِ مُسْتَلْزِمًا لِكُفْرِ الْبَاطِنِ وَإِلَّا فَلَوْ قُدِّرَ أَنَّهُ سَجَدَ قُدَّامَ وَثَنٍ وَلَمْ يَقْصِدْ بِقَلْبِهِ السُّجُودَ لَهُ بَلْ قَصَدَ السُّجُودَ لِلَّهِ بِقَلْبِهِ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كُفْرًا وَقَدْ يُبَاحُ ذَلِكَ إذَا كَانَ بَيْنَ مُشْرِكِينَ يَخَافُهُمْ عَلَى نَفْسِهِ فَيُوَافِقُهُمْ فِي الْفِعْلِ الظَّاهِرِ وَيَقْصِدُ بِقَلْبِهِ السُّجُود لله كَمَا ذُكِرَ أَنَّ بَعْضَ عُلَمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَعُلَمَاءِ أَهْلِ الْكِتَابِ فَعَلَ نَحْوَ ذَلِكَ مَعَ قَوْمٍ مِنْ الْمُشْرِكِينَ حَتَّى دَعَاهُمْ إلَى الْإِسْلَامِ فَأَسْلَمُوا عَلَى يَدَيْهِ وَلَمْ يُظْهِرْ مُنَافِرَتَهُمْ فِي أَوَّلِ الْأَمْرِ.» مجموع الفتاوی، ابن تیمیه، ج14، ص120. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید