جعل کرامت برای صوفیان نخستین
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در کتب تذکره نویسان صوفیه کرامات فراوانی برای بزرگان و قدمای صوفیه به نگارش در آمده است. دکتر غنی درباره کرامات صوفیان نخستین میگوید: «صوفیان قرنهای اول اهمیت بسیاری به معجزات و کرامات نمیدادهاند ولی بعدها که پرستش اولیاء در بین اهل سلوک شایع شد موضوع کرامات اهمیت یافت ... [تاریخ تصوف در اسلام، ج 2، ص 261 و 262] کراماتی که کمکم رنگ و بوی جدیدتر و جدیتری بهخود گرفت و درگذر سالها به تعداد آنها افزوده شد. این در حالی است که صوفیان قرون اول نسبت به کرامت بیاعتنا بودند، بهعنوان مثال قشیری میگوید: «هرگاه هیچ کرامتی از ولی صادر نشود خللی به ولایت او نمیرساند، درحالیکه صدور معجزه از نبی واجب است.» [رساله قشیریه، ص 159] این دلیل بر آن است که صوفیان قرون اول عنایت خاصی به کرامت نداشته و حتی بارها منکر کرامت خود میشدند و از ابراز آن طفره میرفتند، ولی پیروان آنها در سالیان بعد، کرامات زیادی برای آنها نقل کردهاند. دکتر غنی دراینباره میگوید: «حاصل آنکه بزرگان صوفیه دارای این قبیل نظرها بودهاند ولی پیروان مخصوصاً در زمانهای بعد راه افراط و مبالغه پیموده و هزاران کرامات و خوارق عادات به اولیاء نسبت دادهاند... و از اولیاء چنانکه به عقیده عامیانه باید باشند، سخن راندهاند نه چنانکه بودهاند.» [تاریخ تصوف در اسلام، ص 262 و 263] این سخن دکتر غنی یعنی اینکه کراماتی که برای بزرگان صوفیه نقل شده است ادعا و نسبتی بیش نیست و با واقعیت امر متفاوت است. زیرا نه خود، توجهی به کرامت داشتهاند و نه آن را ملاک و معیار میدانستند و حتی بعضاً منکر کرامت خود نیز میشدند. در نتیجه باید گفت که به قول دکتر غنی نقل این همه کرامت برای اولیاء و بزرگان سلف صوفیه، توسط پیروان آنها بهخاطر بزرگ جلوه دادن آنها در بین عوام است. درحالیکه اصلاً دارای این کراماتی که برای آنها نقل شده است، نبودهاند.
پینوشت:
دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 2، ص 261 و 262
هوازن قشیری ابوالقاسم، ترجمه رساله قشیریه، بهکوشش بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374، ص 159
دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 2، ص 262 و 263
افزودن نظر جدید